• یک شنبه, 30 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

اینها شرم ندارند، وقیح شده اند

اینها شرم ندارند، وقیح شده اند

 آدم می‌شرمد که 20 سال این سیاست‌بازان، حاکمیت کردند. انسان به جای اینان می‌شرمد که چگونه دو باره می‌آیند و از آینده افغانستان سخن می‌گویند. اینها شرم ندارند.

فرهنگ سیاسی سیاستمداران را می‌توان از ادبیات گفتاری و نوشتاری آن‌ها شناسایی کرد. این‌روز ها فضای مجازی را سیاستمداران افغانستان به حدی آلوده ساخته اند که حتا نمی‌توان تحلیلی بر آن نوشت. چه چیزی این فضای کثیف را سبب شده است.

نخست، شیوه رهبری نظام در 20 سال اخیر توسط کرزی، غنی و عبدالله چنین فرهنگی را به بار آورده است. هر سه «رهبر» حلقه های ذلت و پستی را بر پا های حامیان خود بستند، به آن‌ها رشوه سیاسی، اقتصادی و اخلاقی دادند تا زنجیره قدرت شان را حفظ کنند. حالا که این زنجیرها از هم گسسته، بوی گند انتقام‌جویی همه جا را فرا گرفته است.

دوم، گروه های جهادی و رهبران شان به مافیای زور و زر تبدیل شده بودند که قدرت کرزی، غنی و عبدالله را به اصطلاح خود شان قوت می‌بخشیدند. این گروه های مافیایی هم در قدرت و هم برون از آن مشغول چور و چپاول بودند. طبیعی است که چپاول بی‌حساب ‌و‌ کتابِ منابع دولتی و ملی حلقه های کوچک‌تر مافیایی را ساخته بود. حال که این حلقه ها متواری شده اند در تلاش توجیه خود، حریفان خود را به باد دشنام و فحش می‌سپارند.

سوم، خارجی‌ها در این بازار فحش سیاست افغانستان سهم خود را داشته اند. خارجی‌ها از میان گروه های بالایی سربازگیری می‌کردند و آن‌ها را مزدور خود می‌ساختند. در واقع دامنه مافیای داخلی به مافیای بین‌المللی راه پیدا کرده بود. حالا آن خارجی‌ها از هم‌کاران دیروز خود رو گشتانده و حتا حمایت طالبان را زمزمه می‌کنند. در این میان سیاستمداران افغان بی‌سرپرست شده اند که دشمنی‌های زیادی را به بار آورده و دهان زهرناک آنان را باز کرده است تا هم‌دیگر را دشنام دهند.

چهارم، بازی قوم‌گرایی در 20 سال اخیر بازیگران فعالی در افغانستان داشت. دسترخوان قوم‌گرایی را مافیای داخلی و خارجی که از آن در بالا نام برده شد، سرشار از خوردنی و نوشیدنی می‌کردند. پهنای این دسترخوان از ارگ، سپیدار و پارلمان به همه ساختار های سیاسی و اجتماعی گسترده شده بود و گرسنگان و حریصان فراوانی را سیراب می‌کرد. حالا که این دسترخوان بسته شده است، بازیگران گرسنه در جان هم افتاده اند.

پنجم، نگاه پریشان امریکا به بازیگران سیاسی افغانستان است. امریکا هنوز نمی‌داند که برای آینده افغانستان چه و کی را ترجیح بدهد. در حال حاضر از طالبان بد شان نمی‌آید ولی برای درازمدت باید به فکر یک جایگزین باشد. از این‌روست که بازهم از میان همان مهره های سوخته سربازگیری می‌کند و برخی از آنان را جا، پول و فرصت می‌دهد تا خود را بجُنبانند. در این میان رقابت برای برتریت‌جویی میان مهره های سوخته بالا می‌گیرد و یکی دیگر را تخریب و دشنام نثار می‌کنند.

این سیاسیون بدنام فقط یک چیز از خود به میراث گذاشته اند که «وقاحت» است. اینان به جای آن‌که شرم ننگین و خجالت تاریخی خود را در برابر مردم و جامعه، با سکوت و دوری از انظار اجتماعی سپری کنند، با لجاجت و چشم‌سفیدی می‌آیند و از تشکیل گروه ها و ساختار های جدید سخن می‌گویند و برای آینده افغانستان «طرح» می‌ریزند.

برای هر انسان با وقار، با دیدن و شنیدن این افتضاح فقط یک چیز باقی می‌ماند، شرم. آدم می‌شرمد که 20 سال این سیاست‌بازان، با این اخلاق، با این فرهنگ، با این احساس و با این زشتی چگونه بر سرزمین ما حاکمیت کردند. انسان به جای اینان می‌شرمد که چگونه دو باره می‌آیند و از آینده افغانستان سخن می‌گویند.
آن‌ها شرم ندارند، و میلیون‌ها هم‌میهنم به جای شان می‌شرمند. این سرافگندگی را سیاست‌مداران افغانستان به جامعه ما هدیه کرده اند.

داکتر ملک ستیز

  پربازدید ترین