• چهارشنبه, 16 جوزا 1403|18:21
  • 0 نظر

نشریه دیپلمات: طالبان تنها نماینده افغانستان نیستند و ادعای آنان بی اساس است

نشریه دیپلمات: طالبان تنها نماینده افغانستان نیستند و ادعای آنان بی اساس است

نشریه دیپلمات واشنگتن دی سی، در یک تحلیل تازه گفته است که رژیم طالبان «یگانه واقعیت» افغانستان نیستند و پذیریش این که طالبان تنها واقعیت افغانستان هستند، به معنای نادیده گرفتن جمعیت 30 میلیونی این کشور است.

نشریه دیپلمات واشنگتن‌دی‌سی، در یک تحلیل تازه‌ گفته است که رژیم طالبان «یگانه واقعیت» افغانستان نیستند و پذیریش این‌که طالبان تنها واقعیت افغانستان هستند، به معنای نادیده گرفتن جمعیت 30 میلیونی این کشور است.

این نشریه، با نشر مقاله‌ای معرفی طالبان را به ‌عنوان تنها نماینده افغانستان یک روایت «بی‌اساس» خوانده است.

دیپلمات، گفته است که افغانستان با چالش‌های زیادی از جمله مسائل حقوق‌بشری، تروریزم، نقض حقوق زنان، کشت، محرومیت زنان از تعلیم و تحصیل و قاچاق موادمخدر، عدم توسعه و انسجام سیاسی و اجتماعی مواجه است.

در این مقاله آمده است: این مسئولیت جمعی ما است که از تلاش مردم افغانستان برای آینده‌ روشن حمایت کنیم و از درس‌های گذشته درس بگیریم.

نویسنده مقاله، با اشاره به نشست سوم دوحه که قرار است در روزهای دهم و یازدهم سرطان برگزار شود، نوشت: «این نشست به منظور افزایش تعامل بین‌المللی با افغانستان به شیوه‌ای منسجم‌تر برگزار خواهد شد.»

این نشریه افزوده که در نزدیک به سه‌سال گذشته، نیروهای مسلح مقاومت‌ و نیروهای غیر مسلح که در قالب جنبش زنان به مقاومت در برابر طالبان پرداخته‌اند، نقش مهمی در به رسمیت‌نشناختن آنان ایفا کرده‌اند.

بر اساس این نوشته اکنون افغانستان به «گفت‌وگوی پایدار، همکاری و تعهد تزلزل ناپذیر تمام جوانب ذی‌نفع برای بیرون‌رفت از بحران کنونی و حل مناقشه» نیاز دارد و حل این مشکل را در ایجاد «حکومت فراگیر» عنوان کرده که از اراده مردم ناشی شده باشد و مشارکت برابر زنان را تضمین کند.

دیپلمات در ادامه نوشته که برای موفقیت روند دوحه که از قطع‌نامه 2127 شورای امنیت و ارزیابی مستقل سازمان ملل از افغانستان ناشی شده، مشارکت تمام جوانب ذی‌نفع «حیاتی» است.

این نشریه تاکید کرده است که طالبان تنها نماینده افغانستان نیستند و ادعای آنان بی اساس است؛ چون مردم در برابر طالبان با وجود قوانین سخت‌گیرانه آنان و خطرات آشکار ناشی از آن، تظاهرات می‌کنند

پیش از این ولادیمیر پوتین گفته بود رژیم طالبان کنترول افغانستان را در دست دارد و روسیه باید با توجه به همین واقعیت عمل کند.

ولادیمیر پوتین گفت: «باید با توجه به این واقعیت عمل کنیم و روابط خود را متناسب با آن تنظیم کنیم.»

او افزود که «این مردم کنترول کشور و قلمرو آن را در دست دارند و حاکمان فعلی افغانستان اند.»

هرچند پوتین از مشکلات موجود در افغانستان یاد کرد و گفت که «همه از آن آگاهی دارند.» اما درباره جزئیات این مشکلات توضیح نداد.

قبلا نیز حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه فقید ایران گفته بود رژیم طالبان «بخشی از واقعیت افغانستان است، نه همه آن» و کشورش تا تشکیل «دولت فراگیر» حکومت طالبان را به رسمیت نمی‌شناسد.

آقای امیرعبداللهیان، گفته بود: «از اینکه دولت فراگیر در افغانستان تشکیل نشده است، ناخرسند هستیم، به صراحت به هیأت حاکمه فعلی افغانستان گوشزد کردیم که ما هیأت حاکمه فعلی افغانستان را به رسمیت نشناخته‌ایم و به صراحت گفته‌ایم که شرط آن تشکیل دولت فراگیر با مشارکت همه اقوام در افغانستان است.»

اظهارات وزیر خارجه ­فقید ایران با واکنش های از سوی رحمت الله نبیل و دادفر اسپنتا مواجه شده است.

اسپنتا در واکنش به سخنان عبداللهیان نوشته است که: «مجاهدین‌خلق بخشی از واقعیت ایران و طالبان هم بخشی از واقعیت افغانستان اند. تنها واقعیت بودن، موجب مشروعیت نمی‌شود. اما این‌ها واقعیت‌های وحشتناک اند. واقعیت‌ وحشتناک را باید تغییر و مردم افغانستان را از دست طالبان نجات داد. اگر عمری باقی بود، خواهیم دید».

نبیل نیز گفته است که:«این حرف های آقای عبداالهیان همان ضرب المثل مشهور فارسی؛ «کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز»، را به درستی تداعی می نماید! از هم فکری آخوند و طالب نمی توان توقع بیشتر داشت!».

از نظر آگاهان مسایل سیاسی و روابط بین‌الملل، رژیم طالبان واقعیت جامعه افغانستان هستند، اما واقعیت منفی و تلخ. یک اقلیت مسلح و افراطی که نخست زادگاه و خواستگاه خویش را ویران کرده‌اند و بعد از آن تمامیت افغانستان را تصرف و اکنون بر بدن و ذهن تمام شهروندان افغانستان کنترل شدید و ملالت‌آوری را وضع کرده‌اند.

رژیم طالبان واقعیت جامعه افغانستان هستند، اما تنها واقعیت آن جامعه نیستند. آن‌ها یک اقلیت بسیار اندک هستند؛ اقلیت بسیار کوچک در محلات خویش و میان قوم و قبیله خویش. میلیون‌ها انسان در زیر حاکمیت آن‌ها مثل آنان فکر نمی‌کنند و با سنت آن‌ها موافق نیستند؛ اما این گروه همه چیز و همه کس را به زور غصب و حبس کرده است. به هیچ‌یک از خواست‌های جهان برای ایجاد فضای باز سیاسی، آزادی مطبوعات، حق کار و حضور زنان در اجتماع و تشکیل دولت فراگیر متشکل از همه اقوام افغانستان، پاسخ مثبت نداده است.

این گروه افغانستان را به عظیم‌ترین رنج‌گاه جهان تبدیل کرده است. در موجودیت و زیر حاکمیت این گروه، قرار نیست اتفاق مثبتی رخ دهد. جهان و از جمله ملل متحد نباید کارنامه خونین بیست‌و‌پنج‌ساله این گروه را فراموش کند و آن را به‌عنوان واقعیت جامعه افغانستان همچون دولت و حکومت و تنها نیروی قادر برای مدیریت و کنترل کشور، قبول و تبلیغ کند.

از نظر نویسنده این سطر، طالبان تنها نماینده افغانستان نیستند و ادعای آنان که نماینده تمام مردم افغانستان هستند، بی‌اساس است. در اینجا چند مورد مستند برای اثبات این ادعا آورده شده است:

تنوع قومی و فرهنگی:
افغانستان کشوری با تنوع قومی و فرهنگی بالا است و اقوام مختلفی مانند پشتون‌ها، تاجیک‌ها، هزاره‌ها، ازبک‌ها و دیگر گروه‌های قومی در آن زندگی می‌کنند. طالبان عمدتاً از قوم شریف پشتون هستند و نماینده تمام اقوام و مذاهب افغانستان نیستند.

عدم مشارکت زنان:
رژیم طالبان به طور سیستماتیک حقوق و مشارکت زنان را در جامعه محدود کرده‌اند. این در حالی است که نیمی از جمعیت افغانستان را زنان تشکیل می‌دهند و خواسته‌ها و نیازهای آنان توسط طالبان نادیده گرفته می‌شود.

گزارش‌های حقوق بشری:
سازمان‌های حقوق بشری مانند سازمان ملل متحد و عفو بین‌الملل گزارش‌های متعددی در مورد نقض گسترده حقوق بشر توسط طالبان منتشر کرده‌اند، از جمله اعدام‌های خودسرانه، شکنجه و محدودیت‌های شدید اجتماعی.

گزارش‌های حقوق بشری:
سازمان‌های حقوق بشری مانند سازمان ملل متحد و عفو بین‌الملل گزارش‌های متعددی در مورد نقض گسترده حقوق بشر توسط طالبان منتشر کرده‌اند، از جمله اعدام‌های خودسرانه، شکنجه و محدودیت‌های شدید اجتماعی.

عدم پشتوانه و حمایت مردمی:
نظرسنجی‌ها و مطالعات مختلف نشان می‌دهند که طالبان از حمایت گسترده مردمی برخوردار نیستند و بسیاری از افغان‌ها از بازگشت آنان به قدرت ناراضی هستند.

حضور گروه‌های سیاسی دیگر:
در افغانستان گروه‌های سیاسی مختلفی وجود دارند که نماینده دیدگاه‌ها و منافع مختلفی هستند. این گروه‌ها شامل احزاب سیاسی، گروه‌های جامعه مدنی و نمایندگان اقوام مختلف هستند که همگی در ساختار سیاسی کشور نقش دارند.

حکومت موقت و مذاکرات صلح:
پس از سقوط کابل در آگوست 2021، طالبان یک حکومت موقت تشکیل دادند که به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. عدم مشارکت گسترده و فراگیر در این حکومت نشان‌دهنده ناتوانی طالبان در نمایندگی تمام مردم افغانستان است.

مخالفت بین‌المللی:
اکثر کشورهای جهان حکومت طالبان را به رسمیت نمی‌شناسند و به دلیل نقض حقوق بشر و محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی که اعمال می‌کنند، به شدت با آن‌ها مخالف هستند.

عدم تضمین حقوق اقلیت‌ها:
طالبان به‌طور مستمر حقوق اقلیت‌های مذهبی و قومی را نقض کرده‌اند، به ویژه شیعیان هزاره و سیک‌ها که مورد تبعیض و حملات قرار گرفته‌اند.

اقتصاد ضعیف و وابستگی به کمک‌های خارجی:
 طالبان با مشکلات اقتصادی عمده‌ای روبرو هستند و برای اداره کشور به شدت به کمک‌های خارجی نیاز دارند. ناتوانی در بهبود اقتصاد و ایجاد فرصت‌های شغلی نیز نشانه‌ای از عدم توانایی در ارائه حکومت تمام شمول است.

سانسور و سرکوب رسانه‌ها:
 طالبان محدودیت‌های شدیدی بر رسانه‌ها اعمال کرده‌اند و خبرنگاران را مورد تهدید و حمله قرار داده‌اند. آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات آزاد از عناصر مهم یک حکومت تمام شمول است که طالبان به آن پایبند نیستند.

نظام آموزشی محدود:
طالبان محدودیت‌های جدی بر نظام آموزشی اعمال کرده‌اند، به خصوص برای دختران که در بسیاری از مناطق از تحصیل محروم شده‌اند. این امر نشان‌دهنده عدم تعهد به توسعه همه‌جانبه کشور است.

نبود تنوع در حکومت:
 ترکیب حکومت طالبان از نظر قومی و جنسیتی بسیار محدود است و شامل نمایندگان واقعی از تمامی اقشار جامعه افغانستان نمی‌شود. بسیاری از مقامات طالبان تنها از یک گروه قومی خاص (پشتون‌ها) و از اعضای سابق طالبان هستند.

مخالفت‌های داخلی:
گروه‌های مختلفی در داخل افغانستان با حکومت طالبان مخالفت می‌کنند، از جمله جبهه مقاومت ملی و سایر گروه‌های مسلح مخالف که نشان‌دهنده نارضایتی گسترده از حکومت طالبان است.

روندهای غیردموکراتیک:
طالبان از طریق فرآیندهای غیردموکراتیک و بدون مشارکت عمومی به قدرت رسیده‌اند. عدم برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه یکی از موانع اصلی تمام شمول بودن حکومت آنان است.

رویکرد نظامی‌گرایانه:
طالبان به جای استفاده از رویکردهای سیاسی و دیپلماتیک، عمدتاً از طریق زور و قدرت نظامی به اهداف خود دست یافته‌اند. این رویکرد مانع ایجاد یک حکومت فراگیر و پذیرای تمامی گروه‌ها می‌شود.

عدم شفافیت و فساد:
گزارش‌های متعدد از فساد در ساختارهای حکومتی طالبان و نبود شفافیت در امور مالی و اداری وجود دارد، که اعتماد عمومی را کاهش می‌دهد و مانع حکومتداری مؤثر و همه‌جانبه می‌شود.

این عوامل نشان می‌دهند که حکومت طالبان قادر به نمایندگی و مشارکت همه اقشار جامعه افغانستان نیست و با موانع جدی در مسیر ایجاد یک حکومت تمام شمول مواجه است و همچنان نمایندگی آنان محدود به گروهی خاص و دیدگاه‌های محدود است.

حامیه نادری

captcha