- شنبه, 26 جوزا 1403|07:23
- 0 نظر
عید قربان و کاهش قدرت خرید مردم؛ طالبان خوشی های مردم را گرفته اند
شهروندان کشور در حالی به استقبال عید قربان می روند که فقر و بیکاری قدرت خرید و فرصت شادمانی را از آن ها گرفته است. به گفته آنان، گرسنه گی، بیکاری و آینده مبهم، سرنوشت جمعی را تهدید می کند و در حال حاضر هیچ روزنه ای برای بیان بغض های خفته در گلوی مردم وجود ندارد.
شهروندان کشور در حالی به استقبال عید قربان میروند که فقر و بیکاری قدرت خرید و فرصت شادمانی را از آنها گرفته است. به گفته آنان، گرسنهگی، بیکاری و آینده مبهم، سرنوشت جمعی را تهدید میکند و در حال حاضر هیچ روزنهای برای بیان بغضهای خفته در گلوی مردم وجود ندارد. این شهروندان کشور تاکید میورزند که بحران اقتصادی و آسیبهای سیلابهای اخیر، زندهگی را به کامشان تلخ ساخته و طالبان هیچ برنامهای برای عرضه خدمات و جلوگیری از فقر و گرسنهگی ندارند. آنان طالبان را متهم میکنند که سرنوشت سیاه و شومی را برای مردم به ارمغان آوردهاند و باعث فقر خانمانسوز و بیکاری بنیادبرافکن شدهاند که زندهگی جمعی را تهدید میکند. کاهش قدرت خرید، جنبوجوش، شوق و شادمانی را از مردم گرفته و محرومیت دستهجمعی زنان از شغل و آموزش، سبب شده که لب خشک مردم بترکد و خوشیهایشان به یأس مبدل شود.
شماری از شهروندان کشور میگویند که در آستانه عید قربان بازارها نسبت به سالهای گذشته از رونق افتاده و مردم مایه دلخوشیهایشان را از دست دادهاند. به گفته آنان، کسی از گوشهوکنار شهر و ولسوالیها برای خرید میوه خشک، شیرینی، لباس و سایر نیازمندیها به بازارها نمیآید، در حالی که در زمانهای مشابه همین بازاها پرجنبوجوش بود.
این باشندهگان کشور تاکید میورزند که استمرار فقر و گرسنهگی، بیکاری و عدم تصویر روشن از آینده، بساط خوشیها را برچیده و همه در فکر پیدا کردن لقمه نانی خشک هستند که فرزندانشان شبها گرسنه نخوابند. آنان تاکید میورزند که مردم نگران تداوم وضعیت موجود هستند و بغضهای خفته در گلویشان لبی برای خنده و دلی برای شادمانی نگذاشته است.
نورانگیز (مستعار) در یکی از مکتبهای شهر فیضآباد، مرکز ولایت بدخشان، معلم است. او میگوید که هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، فرصت خوشی را از تمام زنان بهویژه آموزگاران که در دشوارترین شرایط به کودکان دختر آموزش میدهند، گرفته است. این معلم میافزاید: «با وجودی که زنان از تمام بخشهای حکومتی و موسسات حذف شدهاند، اما بعضی از معلمها و کارمندان صحی تا کنون اندکی امید داشتند؛ ولی با تعیین معاش پنج هزار افغانی در ماه، امید آنان به آینده نیز از بین رفته است.» به گفته او، به آنان گفته شده کسانی که معاششان براساس بست حواله شده، در ماه سرطان از معاششان کسر میشود و در آن صورت او در ماه آینده تنها «یک هزار تنخواه» خواهد گرفت.
علاوه بر گرانی قیمت مواد خوراکی در کشور، جیبها و سفرههای مردم در نتیجه بیکاری جمعی و فرار سرمایه از کشور هر روز خالیتر میشود. اخراج گروهی مهاجران از کشورهای همسایه بهشدت جریان دارد و کسانی که برای کار به ترکیه و سایر کشورهای منطقه رفته بودند، همهروزه از این کشورها اخراج میشوند. در حالی که این پناهجویان بازوی توانای اقتصاد خانوادههایشان بودند و اکنون خود به کاروان بیکاران افزوده شدهاند.
بسیاری از مردم می گویند که نه شغل دارند و نه زمینه کار برایشان فراهم شده است. از سوی دیگر سیلابهای ویرانگر در ماههای پسین تمامداروندار آنان را از بین برده است.
شمسالدین، یکی از سیلابزدهگان غور، میگوید که او در تهیه یک وعده غذایی فرزندانش درمانده و نگران است که با چنین وضعیتی چگونه به پیش برود. او میافزاید: «از عید خبری نیست. ما در ماه روغنی [نان غیر از نان خشک] نمیخوریم. امسال باز سیل تمام هستوبود ما را با خود برده و لب خشک و شکم گرسنه همراه اولاد خود به درگاه خدا خیره شدهایم.»
سیلابزدهگان در مناطق دیگر افغانستان از جمله ولایتهای بغلان، تخار و بدخشان نیز از وضعیت مشابهی رنج میبرند. چندین تن از سیلابزدهگان این مناطق می گویند که سیلابها تمام داروندار آنان را از بین برده و اکنون نانی برای خوردن و جایی برای سر نهادن ندارند. آنان تاکید میورزند که بغض و اندوهشان چنان عمیق و بیپایان است که هیچ راهی برای دلخوشی نمییابند.
این در حالی است که پس از سلطه طالبان بر افغانستان، میزان فقر و بیکاری هر روز سیر صعودی خود را میپیماید و توان خرید مردم بیش از گذشته کاهش مییابد؛ حتا مردم توانایی خرید ضرورتهای اساسی خود را از دست دادهاند و نمیتوانند هزینهای برای دلخوشیهای خود و فرزندانشان کنند.
بسیاری از افرادی که وضعیت اقتصادی نسبتا مناسب دارند، نیز تایید میکنند که شوق و اشتیاقی برای تجلیل از عید ندارند. به گفته آنان، مردم هر روز «فقیرتر و بدبختتر» میشوند و مشکلات اقتصادی زندهگی آنان را در معرض خطر انداخته است و در چنین وضعیتی آنها نیز نمیتوانند خوش باشند.
وهاب، یکی از متخصصان عرصه صحت که به گفته خودش درآمد قناعتبخشی دارد، میگوید که فقر جامعه و شهروندان، او را میآزارد و نمیتواند دلخوشی از عید و سایر مراسم و جشنها داشته باشد. او تاکید میورزد: «وقتی همسایه دیواربهدیوار من نان نداشته باشد، من با چه احساسی در فکر شادمانی باشم؟ توانایی کمک به همه را ندارم، چون اکثریت مردم نیاز به کمک و همکاری دارند.»
این متخصص عرصه صحت میافزاید: «وقتی مردم را در شهر و بازار میبینم، غم و اندوه، ناامیدی و یأس از سر و صورتشان هویداست و کسی خوش نیست؛ چون نبود آزادی و کار، همه را نسبت به آینده نگران و پریشان ساخته است.»
این در حالی است که برنامه جهانی غذا در آستانه فرارسیدن عید قربان، گفته که میلیونها تن این عید را جشن میگیرند و با خانوادههایشان دور غذا جمع میشوند، اما یکچهارم مردم افغانستان هر شب گرسنه به خواب میروند و حداقل 12 میلیون تن در این کشور نمیدانند که وعده بعدی غذاییشان از کجا تامین میشود.
پیش از این نیز بانک جهانی گفته بود که چشمانداز اقتصاد افغانستان دستکم تا سال 2025 «تصویری تاریک» را نشان میدهد.
در همین حال هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان، در آستانه عید قربان در پیام عدی خود از مردم خواسته که به رژیم این گروه و به قول او «نظام اسلامی» خدمت کنند. او در پیامش تاکید کرده که این گروه در افغانستان در بخش گسترش مدرسههای دینی اقدامات زیادی انجام داده است.