- شنبه, 14 جوزا 1401|14:10
- 1 نظر
الگوی مدیریت سیاسی امام خمینی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران تحول سیاسی اجتماعی بزرگی بود که اگر بگوئیم مسیر تاریخ را عوض کرد و فصلی جدید در حیات بشریت گشود، سخن به گزافه نگفته ایم، این رخداد عظیم بیش از هر چیز مرهون شخصیت عظیم و گرانقدر رهبر این انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) بود که هم در پیروزی انقلاب اسلامی نقش آفرین بود و هم در تداوم آن، به طوری که راه و روش ایشان در میان ما و نیز پیروان ایشان الگو و نقشه راه می باشد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران تحول سیاسی اجتماعی بزرگی بود که اگر بگوئیم مسیر تاریخ را عوض کرد و فصلی جدید در حیات بشریت گشود، سخن به گزافه نگفته ایم، این رخداد عظیم بیش از هر چیز مرهون شخصیت عظیم و گرانقدر رهبر این انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) بود که هم در پیروزی انقلاب اسلامی نقش آفرین بود و هم در تداوم آن، به طوری که راه و روش ایشان در میان ما و نیز پیروان ایشان الگو و نقشه راه می باشد.
امام خمینی(ره) شخصیتی بودند که به خوبی نسبت به اقتضائات عصر خود آشنایی وافری داشتند و با روشن بینی نسبت به مسائل روز و آینده نگاه می کردند و جامعه را با توجه به همین نگاه به مقتضیات عصر و زمانه رهبری می کردند، مطابق همین بینش عمیق بود که برای أدای تکلیف قیام نموده و برای تأسیس حکومت اسلامی اقدام کردند، ایشان برای این کار هم به قدرت و ظرفیت و توانایی مردم مسلمان آگاه بودند و هم نسبت به وضعیت اردوگاه شیطانی آمریکا و رژیم وابسته به آن؛ یعنی هم نسبت به وضعیت حکومت مستبدی چون رژیم پهلوی اطلاعات خوبی داشتند و هم دست آمریکایی ها را خوب خوانده بودند و می دانستند نسبت به آنان باید چه موضعی داشته باشند و به همین خاطر تلاش می کردند تا مردم را نسبت به وضعیت زمانه خویش آگاه نمایند، تأمل در سیر تحولات سیاسی اجتماعی دهه های چهل و پنجاه و نیز شصت در ایران گواهی می دهد که امام خمینی چگونه هدایت و رهبری انقلاب را با موفقیت به سرانجام رسانده و توطئه های دشمنان را به خوبی مهار کرده اند، گرچه امام خمینی(ره) در دروس به اصطلاح امروز ما چه در علم سیاست و چه در علم مدیریت تحصیل نکرده بودند، ولی شناخت خوبی از وضعیت و زمانه خودش داشتند و با بصیرتی که نسبت به اوضاع جهان داشتند به نحو شایسته ای توانستند مردم را برای دستیابی به هدفشان مدیریت و هدایت کنند و ملّت را سرآمد و پیروز گردانند، این موفقیت را حتی دشمنان هم به آن اعتراف دارند و نمی توانند آن را مخفی و انکار نمایند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دشمنان داخلی و خارجی در تلاش بودند تا از پیشرفتها و پیروزهای چشمگیر این انقلاب به هر نحو ممکن جلوگیری کنند، لذا دست به اقداماتی از قبیل ایجاد نا امنی، آشوب، کودتا، تفرقه افکنی و تحریم می زدند که امام هوشمندانه با اعتماد به نفس و با استعانت از قدرت بی منتهای الهی و با پشتیبانی مردم متدین کشور خویش موفق به اداره این بحرانها گردیدند و در شرایط دشوار جنگ تحمیلی و وجود تحریم های اقتصادی و نظامی با درایت و استراتژی خاص ایشان و نیز با مقاومتی که مردم از خود نشان دادند در واقع توانستند موانع را پشت سرگذارند و جهانیان را متعجب و دشمنان را مأیوس نمایند، ارتباط بسیار قوی بین امام خمینی (ره) و توده ملت ایران و سبک مدیریت و رهبری خاص امام خمینی (ره) که برخاسته از اسلام ناب محمدی و جهاد در برابر استعمار و ظلم و بی عدالتی بود موجب گردید تا هیچ قدرتی نتواند این حرکت و انقلاب عظیم را متوقف نماید، البته انسان هایی که چنین تاثیرگذاری عمیقی دارند طبیعتاً دشمنانی هم دارند که تلاش می کنند تا به هر نحو ممکن جلوی این تاثیرات را بگیرند و یا برد تاثیر گذاری ایشان را در قلوب مردم کاهش دهند و یا با انکار و نادیده انگاشتن واقعیت ها در صدد القای ذهنیت های نادرست خود نسبت به نسل های پیش رو هستند، از این روی متأسفانه برخی مدعی شده اند که امام خمینی شخصیت جهان نادیدهای بودند که هیچ برنامهای متناسب با دنیای جدید، برای توسعه و آبادانی نداشتند، این در حالی است که با مطالعه شیوه های مدیریتی امام خمینی (ره) در طول دوران رهبری انقلاب می توان دریافت؛ کلیه اصول و مبانی دانش مدیریت از قبیل هدف گذاری، برنامه ریزی، سازماندهی، تقسیم سازی، تصمیم گیری، کنترل و نظارت در تمام تصمیماتشان بکار گرفته شده است و ایشان از آنها در سیاست کلان کشورش و امر توسعه و سیاست خارجی و عدالت اجتماعی در کنار آرمانهای اسلامی و انقلابی و اصول دینی به خوبی استفاده کرده اند، مدیریت بحرانهای سیاسی و جنگ و همچنین مدیریت بحرانهای سیاسی برایند چنین مدیریتی بود که توانست مردم کشورش را در تمام صحنه های انقلاب حفظ کند، بدین جهت بررسی و مطالعه نسل جوان در این باره ضروری است و تلاش ما در این نوشتار در واقع یک دریچه ای است که می تواند راه برای مطالعه بیشتر باز نماید.
امام خمینی (ره) با برخورداری از بینش عمیق نسبت به انسان، هستی و رابطه آن با یکدیگر و نقش اسلام و توجه به کرامت انسان و الهی بودن و رهبری بر توده های مردم مدیریت می کردند، ایشان معتقد بودند: تا زمانی که انسان بر نفس خویش مدیریت پیدا نکند نمی تواند بر دیگران مدیریت نماید و در آنها نفوذ نماید....، در واقع تحلیل مدیریت و رهبری امام خمینی در طول دوره رهبری می تواند در چند محور قابل بررسی باشد:
1-زمان شناسی:
هر رهبری که بخواهد جامعه را به سوی آرمان هایش سوق دهد باید زمان شناس و آگاهی به زمان باشد، مقصود از زمان، همان موقعیت شناسی از نظر شرایط و مقتضیات زمانی است که جامعه در آن قرار دارد، بدیهی است که مقاطع مختلف تاریخ از لحاظ شرایط و مقتضیات زمانی حاکم بر جامعه، ویژگی ها و و قوانیاشد، هر چن خاصی دارد که رهبری با در نظر گرفتن آن ها و رعایت ملاحظات آن می تواند در تصمیم و عمل خویش موفق به انسان بیشتر زمان شناس باشد بهتر می تواند حوادث را پیش بینی کند و به گفته امیرالمؤمنین علی علیه السلام در اوج معرفت زمان، انسان از هیچ حادثه ای شگفت زده نمی گردد، « اعرف الناس بالزمان من لم یتعجب من احداثه، امام خمینی به عنوان یک رهبر مذهبی با توجه به شناختی که نسبت به عصر و زمانه خویش داشت با بصیرت و اشراف کامل به مسائل وارد میدان مبارزه با رژیم وابسته به استکبار شد ، امام خمینی شناخت و توجه کافی نسبت به هجمه های غرب سکولار و حکومت وابسته به آن داشت و با زمان شناسی که داشت به خوبی دانسته بود، حکومت پهلوی به دنبال قلع و قمع ریشه های مذهبی در ایران می باشد و اگر مردم مسلمان دیر اقدام نمایند، چیزی به غیر از نام اسلام باقی نمی ماند، ایشان حتی درباره اجرای احکام متعالی اسلام توجه به مقتضیات زمان را لازم می دانستند، البته وی با اعتقاد راسخ به این که اسلام دین ابدی است و برای مسائل امروز جامعه راه حل دارد به دنبال این بودند تا عصر را دینی نمایند، از این روی معتقد بودند که با توجه به مقتضیات عصر و زمانه احکام دین را باید از منابع دینی استنباط نمود، امام خمینی معتقد بودند که با تشکیل حکومت دینی بسیاری از احکام معطل مانده دین اسلام با توجه مقتضیات این عصر امکان اجرای آن فراهم خواهد گردید، امام خمینی(ره) با همین رویکرد و باتوجه به پویایی فقه معتقد بودند :
« زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسئلهاى که در قدیم داراى حکمى بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدى پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادى و اجتماعى و سیاسى همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقى نکرده است، واقعاً موضوع جدیدى شده است که قهراً حکم جدیدى میطلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.» (امام خمینی، 1389،ج21، ص289)
امام خمینی(ره) با یک نگاه واقع بینانه که می توانست انگیزة آرمانی مبارزه را برای اندیشه و رفتار سیاسی ایشان تقویت کند معتقد بودند که « وجود شاه و بستگانش به هیچ اصلاحی دسترسی ممکن نخواهد بود»، (امام خمینی، 1389، ج3 ص 467 ) چون همانطوری که ایشان وضعیّت دوران پهلوی را بصورت واقع بینانه ای ترسیم کردند، هشدار می دهند که « هدف اصلی دولت های استعمارگر محو قرآن، اسلام و علمای اسلام است و برای وصول به اهداف استعماری.... نغمه سپاه دین در شرایطی ساز می شود که دستگاه جبّار هر روز ضربه های پیگیری به پیکره اسلام وارد می کند... اگر خدای نخواسته ایادی اجانب و دشمنان اسلام در این مقصد شوم و کمر شکن توفیق پیدا کنند، اولاً علمای اعلام و وعاظ و مروجین اسلام را کنار زده و ثانیاً اسلام و احکام آن را محو نابود می نمایند خطر این سپاه نامیمون... بزرگترین خطری است که مسلمین و در راس آن ها علمای اعلام با آن مواجه شده اند». ( امام خمینی، 1389، ج2 ص 396- 397 )
امام خمینی(ره) با توجه و عنایتی که به دخالت اقتضائات زمان و مکان در اجتهاد و احکام دینی داشتند و دین اسلام را پاسخگوی عصر و زمانه ای که در آن زندگی می کنیم می دانستند به راستی یک عالم دینی نواندیش بودند و تلاش وی در جهت تأسیس حکومت دینی در این عصر در واقع یک حرکتی برخاسته از تفکر نواندیشانه ایشان می باشد، این تفکر نواندیشانه حاصل یک بازخوانی و بازسازی روشمند و بر اساس ضابطه های معینی است که آموزه های دینی و ظرفیت های آن در اجتهاد و فقه کلان مورد بازبینی قرار گرفته است، بدون تردید فهم آموزه های دینی با توجه به فراوانی داده های موجود از متون دینی، روش ها و ضابطه های خاص خودش را دارد و امام خمینی(ره) با شناخت دقیق و جامع از مبانی و معارف مکتب اسلام جامعه را هدایت و رهبری نمودند.
2-آینده نگری:
از اسرار موفقیت امام خمینی آینده نگری و عاقبت سنجی ایشان بود، عده ای تنها به وضع موجود می اندیشند و برخی به مدت کوتاهی پس از زمان فعلی فکر می کنند، امّا امام خمینی شعاع وسیعی از آینده نگری را به همراه خود داشت، به گونه ای که می فرمود: فعالیتهاى ما اگر هم براى نسل آینده نتیجه بدهد، باید دنبال شود. چون خدمت به اسلام است و در راه سعادت انسانهاست و امر شخصى نیست که بگوئیم چون حالا به نتیجه نمىرسد و دیگران بعدها نتیجه آن را مىگیرند، به ما چه ربطى دارد، ( امام خمینی، 1381، ص 134 )
ایشان با توجه به آرمان ها و اهدافی که در پیش رو داشتند، با بلند نظری نسبت به آینده روشن اسلام تأکید ورزیده و می فرمودند: اسلام جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزاز در خواهد آمد،( امام خمینی، 1389،ج21، ص 429) اکنون ملّت های محروم جهان بیدار شده اند و طولی نخواهد کشید که این بیداری ها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطه ستمگران ِمستکبر نجات خواهند داد...( امام خمینی، 1389،ج21، ص 441) به امام خمینی با آینده نگری و دوراندیشی که نسبت به مسائل داشتند با بصیرت افق های دور آن را مد نظر قرار می دادند به عنوان نمونه بینش امام نسبت به سقوط رژیم پهلوی و نیز شکست شوروی سابق در افغانستان و فروپاشی کمونیسم و تجاوز طلبی صدام حتی نسبت به کشورهایی مثل کویت از جمله مواردی می باشد که گویای بینش قوی ایشان نسبت به آینده است به هر حال امام خمینی با توجه به شناختی که به سنّت های الهی درباره آینده جوامع داشتند، نسبت به آینده مسلمانان اطمینان خاطر داشته و مضافاً براین که وی معتقد بودند؛ مردمی که در میدان مبارزه حضور یافته و دین اسلام را یاری نمایند مشمول نصرت الهی خواهند بود، چنانکه طبق سنت الهی نوید پیروزی به آنان داده شده است.
نکته دیگر این که امام خمینی شناخت تکالیف آینده را مهم دانسته و معتقدند: ما گذشته را پشت سر گذاشتیم و بحمدالله موفقیت آمیز بود، به گذشته خیلی نباید نظر کرد، عمده آینده است، تکلیف فعلی ما چیست؟ و تکلیف بعد از این و آینده ما؟ فرق نیست بر این که ما همه مکلف هستیم به تکلیف های الهی برای حال و برای آینده (امام خمینی، 1389، ج8، ص37) مهم این است که ما تکلیف حال . آینده را بدانیم.... آنچه مهم است این است که تکلیف ما در حال چه است و در آینده؟( امام خمینی، 1389، ص 118) بنابراین ایشان مبنای آینده گرایی خویش را با تکلیف گرایی هماهنگ ساخته و با بینش نافذ خود و احساس تکلیفی که نسبت به جامعه داشتند مى فرمودند: مـا مـکـلفـیـم تـا عـلاوه بـر ایـن کـه وضع فعلى را حفظ کنیم، نگهبان آینده نظام و اسلام بـاشـیـم، ما باید پایه گذار خوب آینده باشیم . (امام خمینی، 1389، ج 19، ص 42) ما باید هـمـه چـیـز را به همان قوّتى که امروز دارد، تحویل دسته بعد بدهیم و آن ها هم کوشش کـنـنـد کـه بـه همان قوّت تحویل دسته بعد دهند، ما باید بنیان را محکم کنیم و به دسته بعد بدهیم تا پیش خدا مقصر نباشیم . (امام خمینی، 1389،ج18 ، ص242) امام خمینی با وجود این که معتقدند: « من...هیچ نگرانی ندارم راجع به انقلاب؛ انقلاب راه خودش را پیدا کرده و پیش می رود و بستگی به وجود هیچ کس ندارد» (امام خمینی، 1372، ص 97) ولی در عین حال با توجه احساس تکلیفی که نسبت به آینده انقلاب داشتند، با آینده نگری می فرمودند: « من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت می کنم که نگذارید انقلاب به دست نا اهلان و نا محرمان بیفد ». (امام خمینی، 1372، ص 97 )
3-برخورداری از تئوری و برنامه برای حکومت:
امام خمینی (ره) با درایت و روشن بینی ویژه ای که از برکت تقوا و عرفان و احکام نورانی اسلام کسب کرده بودند، به خوبی اسلام را می شناختند و دریافته بودند که دین اسلام تمام شؤون زندگی بشر را در برگرفته است، قوانین همه جانبه اسلام گواه روشنی بر حضور دین در اجتماع و اداره جامعه بشری است، امام (ره) در این باره می فرمایند:
«احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام اجتماعی را می سازد... در این نظام حقوقی هر چه بشر نیاز دارد فراهم آمده است... از طرز معاشرت با همسایه و اولاد و عشیره و قوم و خویش و همشهری... و امور خصوصی و زندگی زناشویی گرفته تا مقررات مربوط به جنگ و صلح » . (امام خمینی، 1381، ص 23)
از نگاه امام خمینی(ره) دین اسلام به عنوان خاتم ادیان، از جامعیت برخوردار بوده و تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان را در بر می گیرد و از آن جا که هدف دین، تأمین سعادت مادی و معنوی انسان است، دستیابی به این هدف، بدون ارائه برنامه دقیق و جامع در تمامی ابعاد زندگی انسان از جمله مسایل سیاسی اجتماعی امکان ندارد، اگر راه آخرت از دنیا می گذرد و سعادت انسان با زندگی سیاسی ـ اجتماعی گره خورده است، خود به خود امور اجتماعی و سیاسی در قلمرو دین حق و جامع خواهد بود و همین جامعیت دین اسلام اقتضا می کند که به ابعاد سیاسی و اجتماعی دین نیز توجه شود، زیرا مسایل سیاسی اجتماعی از ابعاد مهم دین محسوب می گردد، چنانکه امام خمینی(ره) می فرماید: « نسبت اجتماعیات قرآن در مقابل عبادیات و آیات عبادی آن از صد به یک هم بیشتر است» ( امام خمینی، 1381، ص 11) و نیز ایشان می فرمایند : «کتابهای قطوری که از دیر زمان در زمینه های مختلف حقوقی تدوین شده، از احکام قضا و معاملات و حدود و قصاص گرفته تا روابط بین ملتها و مقررات صلح و جنگ و حقوق بین الملل عمومی و خصوصی، شمهای از احکام نظامات اسلام است ». (امام خمینی، 1381، ص 6 )
نکته مهم و اساسی در این است که نگرش و رویکرد متعالی امام خمینی یک نگرش نواندیشانه و پویا نسبت به فقه اسلام است و بدین منظور ضرورت گذر از نگاه فردگرایانه فقه پیش کشیده شد، چرا که رسیدن به نگاه جامع به دین و دستورها و آموزه های آن زمانی فراهم می شود که فقه از نگاه فردگرایانه بیرون آید، این نگرش بر این باور است که فقه می تواند با توجه به مقتضیات زمان، افق هایی قابل اعتنا در جهت تعالی جامعه بگشاید، فقه توانمندی و ظرفیت آن را دارد تا از صرف تولید احکام فردی بیرون آید و مهندسی اجتماعی را مورد دقت و بررسی قرار دهد و در حقیقت می توان از فقه انتظار ارائه نظام را داشت و این نظام وارگی فقه ناشی از وجود عناصر هماهنگ در شریعت اسلام است چون دین منظومه ای هماهنگ است که عناصر آن با هم متلائم هستند، با این نگاه؛ فقه مجموعه ای از عناصر متلائم و به یکدیگر وابسته است که با مبانی منسجم و هماهنگ، در یک جهت، حرکت می کند و طبعاً برای آن حرکت دستورهایی پیش بینی شده که اجرایی کردن آنها به یک فقه نظام و یک فقه کلان نیاز دارد، چنانکه امام خمینی (ره) می فرماید: « احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را می سازد». ( امام خمینی، 1381، ص 28)
به هرحال حاصل این نگرش و رویکرد نواندیشانه به فقه اسلام همان رویکردیست که ضرورت حکومت و اقامه حکومت دینی را به دنبال دارد، این نوع نگاه به فقه اسلام در واقع رویکرد فقه فردی را به سطح فقه کلان بالا برد و به آن تعالی بخشید، گستره این فقه از نگاه امام خمینی(ره) به اندازه ای است که ایشان در تعبیری چنین آورده اند: « فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است، هدف اساسی این است که ما چگونه می خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم.» ( امام خمینی، 1389ج21، ص 289 )
امام خمینی(ره) بخاطر یک نگاه واقع بینانه و برای تجدید و احیای عزّت از دست رفته مسلمان می فرمایند: « برای این که وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمار گران و دولت های دست نشانده آن ها خارج و آزاد کنیم راهی نداریم جز این که تشکیل حکومت بدهیم»، ( امام خمینی، 1372، ص117) امام خمینی(ره) با طرح تئوری حکومت اسلامی که در سال چهل و هشت در شهر نجف ارائه می نمایند و سپس در میان انقلابیون انتشار می یابد در واقع هدف از مبارزه را به خوبی روشن می نمایند که همین مقصود به عنوان خواسته جدی عموم مردم انقلابی در شعارهای مردم مطرح می گردد، بر همین اساس علاوه بر طرح بحث ولایت فقیه در کتاب فقهی البیع خود، سلسله بحث های ولایت فقیه را در نجف مطرح می نمایند، امام خمینی(ره) در آن زمان براساس همان نگاه واقع بینانه، البته به اصل «عمل به قدر مقدور» عنایت داشتند، از این روی ایشان فرمودند: « این طور نیست که حالا نمی توانیم حکومت عمومی و سراسری تشکیل بدهیم کنار بنشینیم بلکه تمام امور که مسلمین محتاجند، از وظایفی است که حکومت اسلامی عهده دار شود، هر مقدار که می توانیم باید انجام دهیم ». (امام خمینی، 1372، ص42 )
بنابراین نگاه امام خمینی(ره) به دین و حفظ دینداری مردم، یک نگاه جامع، پویا و واقع گرایانه ای است که حاصل آن طرح و اعمال ولایت فقیه در سطح حکومت است، نظریه امام خمینی در خصوص ولایت فقیه علاوه بر اینکه دارای مبنای قویم، مستدلّ و دارای پیشینه فقهی است در واقع حاصل یک نگاه واقع گرایانه ای است که برای زدودن استبداد و حفظ دین داری مردم و نیز حفظ عزت مسلمین از یوغ مستکبرین و حکومت های سکولاری غرب و شرق ارائه گردیده است، بنابراین واقع نگری یا واقع گرایی همواره مدّ نظر امام بوده مخصوصاً در مسائلی که با جامعه مرتبط می گردید.
4-توجه به مصالح و ترجیح عقلانی آن
امام خمینی درباره رعایت مصحلت اسلام و نیز عموم مردم تأکید فراوان داشته و نسبت به اهمیت و ترجیح عقلانی آن توجه داشته و همواره این موضوع را در هدایت و رهبری جامعه مدنظر قرار می دادند، لذا می فرمودند: اگر من خدای نخواسته یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی را بزنم، می زنم و دنبالش راه می افتم و از هیچ چیز نمی ترسم بحمدالله تعالی والله تا حال نترسیده ام( امام خمینی، 1389، ج1، ص293) چراکه اساساً امام خمینی معتقد بودند که « سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و این ها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاحشان هست». ( امام خمینی، 1389، ج13، ص 432)
امام خمینی(ره) در عین پایبندی به اصول سیاست اسلامی، برای مصالح عمومی که منافع ملّی و منافع ملّت را در بر دارد جایگاه در خور توجهی قائل بودند و در واقع امام(ره) در چهارچوب مقتضیات زمانی و مکانی معاصر سعی داشتند تا بر اساس « عقلانیت دینی » افقی از آرمان گرایی را همراه با واقع گرایی در سیاست و حکومت ترسیم نماید لذا فرمودند: « روابط خارجی ما براساس حفظ آزادی، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است»، (امام خمینی، 1389، ج5 ص 80) امام خمینی(ره) همچنین در باره اهمیت و جایگاه منافع ملّی و منافع ملّت فرمودند: « اصل، منافع ملّت ایران است که باید به بهترین وجه رعایت شود»، ( امام خمینی، 1389، ج5، ص474) یا تأکید داشتند که« سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی و استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم»؛ (امام خمینی، 1389، ج4، ص364 ) یعنی؛ « در تمام زمینه ها، ما در جهت منافع مردم گام بر می داریم و با آنچه صلاح آنان . پاسخگوی آرمان اسلامی آنان باشد عمل می کنیم»، ( امام خمینی، 1389، ج4، ص356 ) البته این تعامل تنها می تواند در یک عقلانیتی تعریف می شود که برای رسیدن به هدف متعالی، این دو رویکرد را در راستای هم قرار داده و در یک جهت باز تعریف می نماید.
5-اهتمام به توسعه و آبادانی کشورش توأم با خودکفایی و قطع وابستگی ها
امام خمینی معتقد بودند که « دولت اسلامی قهقرا گرا نیست و با همه مظاهر تمدن موافق است، مگر آن چه که به آسایش ملّت لطمه وارد آورده و با عفت عمومی ملّت منافات داشته باشد ». (امام خمینی، 1372، ص118 ) حضرت امام در خصوص توسعه و پیشرفت عنایت ویژه ای به خودکفایی و قطع وابستگی ها داشتند، ایشان درباره توسعه و پیشرفت، استقلال را مدنظر داشتند و هیچ گاه توسعه ای که مظاهری از وابستگی را در برداشته باشد را قبول نداشته و می فرمودند: حاضر نیستیم که دولتی بخواهد مبادلات اقتصادی را اهرمی برای نفوذ سیاسی و تحمیل اغراض استعمارگرانه خود قرار دهد،( امام خمینی، 1389، ج5، ص384 ) چنانکه امام خمینی(ره) می فرمایند: « در خصوص صنعتی کردن مملکت ما کاملاً با این امر موافقیم ولی ما خواستار یک صنعت ملّی و مستقل هستیم .... نه یک صنعت وابسته... » (امام خمینی، 1389، ج3، ص370 )
امام خمینی توانمندی مردمی که در راستای اراده خداوندی باشد را از مهمترین عوامل موفقیت دانسته و می فرمایند: « شما ببینید در همین قضایای انقلاب عده ای می گفتند؛ مگر می شود بدون اسلحه با آنها طرف شد؟ امّا وقتی که ملّت اراده کرد موفق گردید »، (امام خمینی، 1389، ج17، ص282) ایشان در جای دیگر می فرمایند: غیر ممکن ها با اراده ملّت ها، اراده ای که تبع اراده خداست، اراده ای که برای خداست، غیر ممکن ها ممکن می شود. (امام خمینی، 1389، ج11، ص 323)
امام خمینی(ره) نه تنها بر اعتماد به نفس به عنوان مقدمه پیشرفت و توسعه تأکید می کند بلکه برای کسب و تقویت آن راهکار و برنامه می دهد و مراحل کسب اعتماد به نفس فردی و جمعی را، بیداری، اراده و امید و پشتکار می داند و می فرمایند: « باید بیدار بشوید، بروید دنبال این که آن صنایع پیشرفته را خودتان درست بکنید. وقتی این فکر در یک ملتی پیدا شد و این اراده در یک ملتی پیدا شد کوشش می کند و دنبال کوشش، این مطلب حاصل می شود»، ( امام خمینی، 1389، ج13، ص536 )هم چنین می فرمایند : « اول قدم این است که ما بیدار بشویم... تا نخواهیم یک کاری را، نمی توانیم و تا بیدار نشویم، نمی خواهیم... اگر ما به این معنا توجه کنیم و بیدار شویم، دنبال بیداری، اراده پیش می آید». ( امام خمینی، 1389، ج13، ص 534 ) ایشان درباره توسعه اقتصادی تأکید می کنند و می فرمایند: «عمده این است که... افکار شما از وابستگی به قدرت های بزرگ آزاد بشود، اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می توانیم صنعت مند و صنعت کار باشیم خواهید بود... اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که می توانیم در کشاورزی به جایی برسیم که صادر کنیم و وابسته به غیر نباشیم بلکه دیگران محتاج به ما باشند می توانند، اگر شماهایی که در صنعت هستید... این باور را داشته باشید... که می توانید صنّاع باشید و می توانید کارهای ابتکاری بکنید خواهید توانست»، (امام خمینی، 1389، ج14، ص 309) البته امام خمینی(ره) برنامه ریزی را به عنوان یک اصل مهم در اداره کشور تلقی کرده و بر ضروری بودن آن تاکید می فرمایند : « مساله برنامه از مهمات یک کشور است و چنانچه بدون برنامه یک کشوری بخواهد اداره شود نمی شود، باید برنامه باشد». (امام خمینی، 1389، ج17 ص121 )
امام خمینی(ره) در خصوص سیاستگذاری درباره بازسازی و سازندگی کشور ضمن توصیه و ابلاغ برخی اولویت ها، توجه به چند نکته را ضروری می دانند که از جمله آن، الف- توجه به بازسازی مراکز صنعتی نباید کوچکترین خللی بر ضرورت رسیدن به امر خودکفایی کشاورزی وارد آورد...
ب-مهم ترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصص است ... و نشان داده اند که می توانند کشور را روی پای خود نگه دارند...
ج-برنامه ریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توأم با حفظ شعائر و ارزش های کامل اسلامی و پرهیز از تنگ نظری ها و افراط گرایی ها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگترین آفت یک جامعه انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامه ریزی در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از تکیه به صادرات نفت و...
د-استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی... و توسعه حضور مردم در کشاورزی و صنعت و تجارت و بازسازی ( امام خمینی، 1389، ج21، ص 159 )
6-موقعیت شناسی دشمن و جبهه استکباری
امام خمینی(ره) با شناخت درستی که از وضعیت حاکم بر روابط بین الملل داشتند با یک واقع بینی نسبت به این موضوع می فرمودند : « امروز وضع سیاسی دنیا طوری است که تمام کشورهای عالم در تحت نظر سیاسی ابرقدرت ها هستند »، ( امام خمینی، 1372، ص 152 )از این روی بر این باور بودند که « تمام گرفتاری هایی که ملّت ها پیدا کردند، از دست این ابرقدرتهاست»، (امام خمینی، 1372، ص 152 ) ایشان معتقد بودند: قدرت های بزرگ با استفاده از تاکتیک ایجاد جوّ ترس و رعب و تهدید، ملت ها را منفعل می کنند و سپس به استثمار و تداوم روند سلطه گری خود بر آنان می پردازند، به همین دلیل ایشان تأکید می کردند : « قدرت های جهان بدانند امروز مثل دیروز نیست که با یک تشر، ملت ها چون دولت ها از میدان عقب نشینی کنند »، ( امام خمینی، 1372، ص152) « قدرت ها هر چه هم بزرگ باشند، وقتی مقابل با ملّت می شوند، نمی توانند کاری بکنند»، ( امام خمینی،1372، ص 123) امام خمینی با توجه به هوشیاری و بیداری ملّت ها نسبت به نظام سلطه معتقد بودند؛ « وظیفه ماست که در مقابل ابرقدرت ها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم » (امام خمینی،1372، ص153) و « ما هیچ خوفی از ابرقدرت ها نداریم ». (امام خمینی، 1372، ص154)
امام راحل با بصیرت و هوشمندی خاصی که نسبت به طرح ها و نقشه های دشمنان داشتند، همواره مردم را نسبت به این موضوع گوشزد می کردند، برای این که دشمنان همیشه در حال نقشه کشی و توطئه ریزی هستند و نباید از آن ها غافل گردید، به قول امام راحل « بسیار لازم است که با تمام هوشیاری، تمام توجه به دسیسه های آن ها (دشمنان) بکنید»، (امام خمینی، 1389، ج10، ص 136) چراکه « این سیلی که ابرقدرتها از ایران خوردند، از اول عمرشان تا حالا نخورده بودند». (امام خمینی، 1372، ص153 )
امام خمینی(ره) معتقد بودند که قدرت های بزرگ با استفاده از تاکتیک ایجاد جوّ ترس و رعب و تهدید، ملت ها را منفعل می کنند و سپس به استثمار و تداوم روند سلطه گری خود بر آنان می پردازند، ایشان با گفتار و عمل سیاسی خود از یک طرف در صدد شکستن ابهت قدرت های بزرگ بود و آنها را طبل تو خالی و قدرت های پوشالی می نامید و از طرف دیگر به دنبال دمیدن روح شجاعت و زدودن ترس از ملت های مظلوم بود، ایشان در این زمینه می گویند: «من امیدوارم که خداوند توفیق بدهد به همه ملت های مظلوم دنیا که در مقابل ظالم ها بایستند و نترسند و گمان نکنند که این ها هر چه گفتند عمل می کنند این ها می خواهند که با همان تبلیغات کار خود را انجام دهند و از این تبلیغات هیچ وقت نترسند»، (امام خمینی، 1389، ج20، ص 243) در جایی دیگر خطاب به مسلمانان می فرمایند: « مسلمانان از هیاهو و طبل های توخالی تبلیغات ظالمانه نهراسند که کاخ ها و قدرت های نظامی و سیاسی استکبار جهانی همانند لانه عنکبوت، سست و در حال فرو ریختن است». (امام خمینی، 1389، ج20،ص، 319 )
نتیجه گیری
در مجموع باتوجه به مباحثی که درباره مدیریت و رهبری امام خمینی(ره) اشاره کردیم، می توان گفت؛ بدون تردید رهبری بلامنازع امام خمینی(ره) با نفوذ کلامی که در میان مردم داشت توانست به خوبی ابتکار عمل در هدایت و رهبری انقلاب را داشته باشد، چنانکه امام خامنه ای فرمودند؛ امام بزرگوار مردی هوشیار با شهامت، با تدبیر، با ابتکار و دریادل بود؛ امواج سهمگین در مقابل او چیز کم اهمیتی محسوب می شدند؛ هیچ حادثة سنگینی نبود که بتواند او را شکست بدهد؛ او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار کند، ( مقام معظم رهبری، 14/3/1378 ) در عین حال امام خمینی معتقد بودند: « ما مامور به انجام وظیفه و تکلیفیم نه حصول نتیجه ». ( امام خمینی 1372، ص50) آیت الله العظمی خامنه ای درباره اصل تکلیف در سیره حضرت امام می فرمایند: بارها ایشان می فرمودند که ما کار را برای رسیدن به نتیجه نمی کنیم بلکه مامور به انجام تکلیف هستیم، (رهبر انقلاب اسلامی، 1377، ج1، ص34 ) البته امام خمینی(ره) بر واقعیت های سیاست بین الملل واقف بودند و برای همین نهادهای بین المللی و سیاست بین الملل را تحت نفوذ و سلطه قدرت های جهانی می دانستند و بدین خاطر می فرمودند: « منتظر نباشند که آنها (قدرت های بزرگ) حق آنها را بدهند مستکبرین نخواهند حق کسی را داد »، ( امام خمینی، 1389، ج112 ص143 ) همچنین امام خمینی(ره) با یک واقع بینی که در مدیریت و رهبری داشتند معتقد بودند: ما هرگز داخل درهای بسته زندگی نمی کنیم، (امام خمینی، 1389، ج5، ص80) ما نمی خواهیم در یک کشوری زندگی کنیم که از دنیا منعزل باشد ایران امروز نمی تواند این طور باشد... که در یک (جا) بنشینند و مرزهایشان را ببندند این غیر معقول است امروز دنیا مانند یک عایله و یک شهر است و یک شهر دارای محله های مختلفی است که با هم ارتباط دارند، وقتی دنیا وضعش اینطور است ما نباید منعزل باشیم. ( امام خمینی، 1389، ج19، ص413 )
بنابراین با مطالعه شیوه های مدیریتی امام خمینی (ره) در طول دوران رهبری انقلاب، می توان دریافت که ایشان در تصمیمات خویش اصول و مبانی دانش مدیریت از قبیل هدف گذاری، برنامه ریزی، سازماندهی، تقسیم سازی، تصمیم گیری، کنترل و نظارت را به کار گرفته و از آنها در سیاست کلان کشور به خصوص در سیاست خارجی و نیز امر توسعه، آن هم در راستای آرمانهای اسلامی و انقلابی و اصول دینی به خوبی استفاده کرده اند، مقام معظم رهبری در توصیف این مردی الهی می فرمایند: آنچه در زمامداران مختلف عالم، مایة امتیاز آنها می شد، اغلب آن صفات را، ما در امام مجتمع می دیدیم، او هم عاقل بود، هم دوراندیش بود، هم محتاط بود، هم دشمن شناس بود، هم به دوست اعتماد می کرد، هم ضربه ای را که به دشمن وارد می کرد، ضربة قاطع وارد می کرد. همة آن چیزهایی که برای یک انسان لازم است تا بتواند در چنین جایگاه حساس و خطیری انجام وظیفه کند و خدا و وجدان خود را راضی بکند، در این مرد جمع بود. (رهبر انقلاب اسلامی امام خامنه ای، 14/3/1378 )
درود بر خدا به روح تو ای مرد بزرگ،