افغانستان بار دیگر مورد توجه جهان و سازمانهای بینالمللی قرار گرفته است. تعیین هماهنگکننده ویژه سازمان ملل برای افغانستان، اشاره غیرمستقیم به ادامه ماموریت یوناما به رغم ممنوعیت کار زنان از سوی طالبان توسط دبیر کل سازمان ملل در کنفرانس خبریاش در دوحه، قطعنامه شورای امنیت، برگزاری نشست دوحه و اعلام اینکه نشست مشابهی در آینده برگزار خواهد شد، به این معنا است که افغانستان هنوز فراموش نشده است. جهان دردسرهای بزرگی دارد. گذشته از دردسرهای دوامداری مانند مساله آبوهوایی، جنگهای اوکراین و سودان و احتمال درگیری نظامی چین و تایوان، از دردسرهای فوری جهان است. در چنین جهان آشفتهای، هنوز تحرکات معترضان افغانستان گوشی برای شنیدن پیدا میکند.
نشست دوروزه دوحه که از سوی دبیر کل سازمان ملل میزبانی شد، حاشیههای بسیاری داشت. مهمترین حاشیه آن، سخنان امینه محمد، معاون دبیر کل این سازمان، در مورد برداشتن گامهای کوچک جهت به رسمیت شناختن طالبان بود. این اظهارات اعتراضهای زیادی را در داخل و خارج افغانستان در میان مخالفان طالبان و تفکر طالبانی برانگیخت. اصلیترین اعتراضها را همانند دو سال گذشته، زنان رهبری کردند. اعتراضها از شبکههای اجتماعی و رسانهها آغاز یافت و به خیابانها در کشورهای مختلف از جمله افغانستان کشانده شد. این اعتراضها سازمان ملل را وادار به پاسخگویی کرد و استفان دوجاریک، سخنگوی دبیر کل سازمان ملل، به نگرانیها و اعتراضهای مردم پاسخ داد و گفت که مساله به رسمیت شناسی طالبان در نشست دوحه مورد بحث نیست. آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل، نیز در کنفرانس خبری پایان نشست دوحه، پس از تعارفات، در همین مورد صحبت کرد و سعی ورزید به نگرانیهای مردم افغانستان پاسخ دهد. او گفت: «این نشست درباره ایجاد یک رویکرد جهانی نسبت به افغانستان بود، نه درباره به رسمیت شناختن نیروهای حاکم دیفاکتو در افغانستان.»
دومین حاشیه جدی این نشست، حضور حنا ربانی کهر، معاون وزیر خارجه پاکستان، بود که سخنان جنجالبرانگیزی داشت. او گفت که توانمندی اقتصادی افغانها، مهمتر از نوع حکومت است. کاربران شبکههای اجتماعی در واکنش به این اظهارات معاون وزیر خارجه پاکستان، او را نماینده طالبان در نشست دوحه عنوان کرده و انتقادات سختی را بر او وارد کردهاند. این سخنان، برخی از حامیان فکری طالبان را نیز واداشت تا در شبکههای اجتماعی، نسبت بین طالبان و دولت پاکستان را رد کنند و به دفاع از این گروه بپردازند.
نشست دوحه همانطوری که حاشیههای قدرتمندی داشت، متن آن نیز نسبتا قدرتمند بود. آنتونیو گوترش که مبتکر و میزبان نشست بود، در پایان آن نشست کنفرانس خبری گرفت و پیام و نتیجه نشست را با مردم و رسانهها در میان گذاشت. اعتراضها و انتقادها علیه نشست دوحه، پس از اظهارات امینه محمد، معاون گوترش، در دانشگاه پرینستون ایالات متحده برانگیخته شد. مردم افغانستان در داخل و خارج، نسبت به پیامدهای عادیسازی ارتباط با طالبان و مهمتر از آن به رسمیت شناختن این رژیم، ابراز نگرانی کردند. به دلیل اینکه این اعتراضها بسیار گسترده و شدید بود، گوترش در آغاز کنفرانسش پس از سخنان تشریفاتی در مورد میزبانی دولت قطر، به همین نگرانی پاسخ داد و طرح مساله به رسمیت شناسی طالبان را رد کرد. با این حال، برخی از دیپلماتهای حاضر در دوحه به افغانستان انترنشنال گفتهاند که سخنان امینه محمد اجندای نشست دوحه را مختل کرد، در غیر آن بحث به رسمیت شناسی طالبان مطرح میشد. حتا بحث سفر سرپرست وزارت خارجه طالبان به دوحه همزمان با برگزاری نشست و ملاقات او با برخی از اعضای این نشست نیز مطرح شده است. گفته میشود که پس از تشدید انتقادها، حضور طالبان و طرح مساله به رسمیت شناختن رژیم آنها، از اجندای جلسه حذف شده است.
اصلیترین پیام این تغییر اجندا، شنیده شدن و جدی گرفته شدن اعتراضها و انتقادها است؛ به بیان دیگر، هنوز گوشهایی هست که صدای مردم افغانستان را در این جهان آشفته میشنود و درستتر این است که «ناگزیر به شنیدن آن میشود». بنابراین، انسجام و توحید صداهای پراکنده و ضعیف، برای رسیدن به یک هدف بزرگتر، یک ضرورت فوری است. این بخش کنفرانس، برای مردم و مشخصا زنان افغانستان، خوشحالکننده بود.
«با توجه به حضور قابل توجه سازمانهای تروریستی در افغانستان، این یک خطر برای منطقه و خود افغانستان است.» این دومین جمله مهم کنفرانس خبری گوترش بود. این جمله، نگرانیهای مشترک مردم افغانستان و کشورهای منطقه در خصوص افزایش گروههای فعال تروریست در افغانستان زیر کنترل طالبان را بازگو میکند. از آنجایی که کشورهای منطقه و همسایه نیز در نشست دوحه نماینده داشتند، قطعا در این خصوص بحثهای جدی مطرح شده است. ایران، روسیه و همسایههای شمالی افغانستان بابت داعش نگرانی بسیار جدی دارند. پاکستان هم تیتیپی را گروه تروریستی میداند و این گروه از افغانستان بر سربازان پاکستانی حمله میکند و آنها را میکشد، در حالی که نسبت به گذشته قویتر شده است. فعالیت گروه داعش در افغانستان زیر کنترل طالبان، یکی از اصلیترین مسالههای این کشورها در ارتباط با افغانستان است. ایران و روسیه فکر میکردند که میتوانند داعش را با طلب نابود کنند، اما سلطه طالبان بر افغانستان به جنگجویان داعش شاخه خراسان انگیزه و قدرت بیشتر داده است؛ این یعنی خطر بیشتر برای مردم افغانستان و کشورهای منطقه و همسایه. بنابراین، بخشی از صحبتهای نشست دوحه، همان طوری که در صحبتهای گوترش آمد، به مساله تروریسم با منبع افغانستان اختصاص داشته است. بنابراین، اعضای نشست دوحه ظاهرا به این نتیجه رسیدهاند که با «طالبان» نمیشود علیه «تروریستان» مبارزه کرد.
دبیر کل سازمان ملل اشارهای به مساله مواد مخدر نیز داشت. ایران در ارتباط با طالبان چهار مساله اصلی دارد: حقابه، مهاجران، تروریسم و مواد مخدر. از آنجایی که افغانستان بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر جهان است و طالبان نیز آن را حمایت میکنند، مسیر اصلی ترانزیت آن به اروپا و سپس امریکا، جمهوری اسلامی ایران است. مواد مخدر یک مساله جهانی است و همه کشورها از جمله همسایههای افغانستان را درگیر کرده است. اشاره به این مساله در صحبتهای گوترش، جدی گرفتن نگرانیهای همسایهها است. برای مردم افغانستان حقوق بشر، دولت مشروع، نان و مهمتر از همه امنیت اولویت دارد. مساله اصلی مردم افغانستان، زنده ماندن از شر فقر طالب است. مردم باید زنده بمانند و حق کار و زندهگی و آزادی داشته باشند تا به مساله مواد مخدر بپردازند. بدون شک مواد مخدر مساله همه جهان از جمله مردم افغانستان است که میلیونها معتاد دارد، اما مردم در کشور با مصایب بزرگتری مانند فقر و طالب دستبهگریبانند. از این لحاظ، به دلیل اینکه به کشتنهای و بستنهای مردم توسط طالبان در کنفرانس دبیر کل سازمان ملل پرداخته نشد، میشود گفت که کنفرانس پایانی نشست دوحه در این قسمت ضعیف است. اگر به بازداشتها و کشتارهای بیرویه و غیرقانونی توسط طالبان هم در این کنفرانس خبری پرداخته میشد، پیام نشست میتوانست قویتر از این باشد.
از سوی دیگر، کنفرانس خبری نشست دوحه بیان کرد که طالبان با دولت شدن فاصله بسیاری دارند. هنوز حتا صحبت کردن از مشروعیتبخشی به رژیم این گروه، برای کشورها و سازمانهای بینالمللی هزینه دارد. فقط یک صحبت کوتاه امینه محمد، توانست هزینه زیادی روی دوش سازمان ملل بگذارد. با این حال، جهان و سازمانهای بینالمللی خود را ملزم به برقراری ارتباط با افغانستان و حاکمان فعلی آن میدانند، هرچند این ارتباط به معنای به رسمیت شناختن این حاکمان نیست. دبیر کل سازمان ملل در سخنانش گفت که کشورها روی تعامل یکپارچه با افغانستان با اولویت دادن به مردم این کشور کار میکنند. طالبان اکنون به چیزی تبدیل شدهاند که پشت کردن به کشور زیر کنترل آنها هم برای جهان هزینه دارد و برقراری ارتباط با آنها هم. به همین دلیل، گوترش از پیچیدهگی وضعیت افغانستان و اینکه 90 درصد مردم گرسنهاند و از سوی دیگر حاکمان فعلیاش حقوق بشر را نقض میکنند، سخن گفت. او به مساله حقوق بشر، بهعنوان یکی از اصلیترین دغدغههای مردم افغانستان نیز پرداخت و از جمله گفت که وضعیت حقوق بشری زنان با تصامیم اخیر طالبان بدتر شده است. وی به مکلفیتهای افغانستان بهعنوان عضو جامعه جهانی و عضو سازمان ملل، اشاره نمود و از اعمال تبعیض توسط طالبان انتقاد کرد. گوترش مبارزه علیه تبعیض را هسته سازمان ملل دانست که نقض آن از سوی طالبان، به معنای نپذیرفتن رویه بینالملل و اصول سازمان ملل است.
یکی از مسایل دیگر، حمله بر حقوق بشر است. گوترش گفت که جهان شاهد حملات بیسابقه بر حقوق زنان و دختران در افغانستان است و باید علیه این وضعیت صدای خود را بلند کند. در حقیقت به طالبان میگوید که مساله حقوق بشر هیچوقت مساله داخلی کسی یا کشوری نیست؛ این یک مساله جهانی و بشری است و اگر نقض شود، با واکنش جهانی مواجه خواهد شد.
گوترش صحبتهایش را با اشاره ضمنی به ادامه ماموریت یوناما در افغانستان پایان داد. او گفت که سازمان ملل همانگونه که در دو دهه گذشته در کنار مردم افغانستان بوده، به حمایت از این مردم ادامه میدهد و به وظیفهاش عمل میکند. او اما گفت که ممنوعیت کار زنان در انجیاوها و سازمان ملل غیر قابل قبول است. با این حال، او به ممنوعیت کار زنان در سایر ادارات و نهادها، از جمله نهادهای دولتی اشاره نکرد. به نظر میرسد که در این خصوص، نشست دوحه مانند یوناما میان زنان کارمند سازمان ملل با زنان دیگر فرق قایل میشود.
در مجموع، کنفرانس دبیر کل سازمان ملل را اگر برآیند فوری نشست دوروزه دوحه در نظر بگیریم، حداقل چهار پیام جدی برای طالبان داشت؛ اما انتظارات مردم افغانستان برآورده نشد. پیام اول، این بود که تروریسم در افغانستان زیر کنترل این گروه تقویت شده و به یک معضل جهانی مبدل گشته است. این پیام ادعاهای طالبان را به چالش میکشد و توان و اراده آنها را زیر پرسش میبرد. پیام دوم در مورد حقوق بشر از جمله حق کار زنان در دفاتر سازمان ملل بود که این محرومیت غیر قابل قبول خوانده شد. پیام سوم به طالبان، مساله مواد مخدر بود که آن هم زیر کنترل طالبان افزایش یافته است و توسط این گروه مدیریت میشود. کارنامه طالبان در این خصوص نیز زیر پرسش است. پیام چهارم اما برای طالبان مثبت بود؛ اینکه یوناما میماند. ماندن یوناما، به معنای تداوم ارسال بستههای دالر است که بخش بزرگی از آنها بهصورت مستقیم توسط طالبان اخاذی میشود و بخشی دیگر آن به جنگجویان طالبان زیر نام مردم بیبضاعت توزیع میگردد و بخش سوم هم برای ساختن سرک یا دیگر پروژههایی که مصرف تبلیغاتی برای طالبان دارد، هزینه میشود. در صورتی که مدیریت درست کمکها وجود میداشت، این خبر برای مردم افغانستان بیشتر خوشحالکننده میبود؛ اما شرایط طوری دیگر است.
به مردم افغانستان اما دو پیام جدی داشت: اینکه افغانستان برای جهان یک مساله است و مورد توجه قرار دارد و دوم هم اینکه صدای مخالفان طالبان هنوز مخاطب دارد و در صورتی که اینها بتوانند پیوسته و متحد کار کنند، فرصت برای تغییر وضعیت هست. این پیامها انتظارات مردم را برآورده نکرده است. مردم افغانستان انتظار داشتند که فشار بیشتری بر طالبان وارد شود تا آنها حقوق اولیه مردم را به رسمیت بشناسند و دست از کشتن نظامیان پیشین و غیرنظامیان بردارند.