چرا غنی از نشست با عبدالله امتناع می ورزد؟
داکتر عبدالله قبلا اعلام کرده بود که روز شنبه با اشرف غنی قرار ملاقات دارد و روی مسایل پیشآمده با هم گفتوگو خواهند کرد اما این نشست دیروز انجام نشد. سخنگویان ریاست اجراییه گفتهاند داکتر عبدالله برای دیدار با رییسجمهور آمادگی دارد، با این وجود، ارگ دلیل لغو نشست رییسجمهور با رییس اجرایی را توضیح نداده است.
رییس اجرایی حکومت وحدت ملی پنجشنبه هفتهی گذشته گفت: از چند ماه به اینسو غنی حاضر نیست تن به ملاقات بدهد و بر سر مسایل مهم کشور با من گفتوگو کند. چرا غنی از نشست با عبدالله امتناع میورزد؟
اطلاعات روز نوشت: آنچه را رییس اجرایی میخواهد با غنی در میان بگذارد، موافقتنامهی سیاسی تشکیل حکومت وحدت ملی است که تاکنون عملی نشده است. داکتر عبدالله میگوید طی این مدت با صبر و حوصله و با تحمل انتقادات مردم، منتظر اقدامات رییسجمهور بوده است، اما صبر او از طرف غنی نادیده گرفته شده است. تنش میان ارگ و اجراییه سبب شده است تا عبدالله بهطور ضمنی غنی را متهم به بیحوصلگی و حرفنشنوی کند.
صرفنظر از اینکه چه نیّتی در پس اظهارات داکتر عبدالله نهفته است، آنچه را رییس اجراییه میگوید بازتابدهندهی نارضایتیهای گستردهی مردم نیز هست. با این اضافه که داکتر عبدالله خود شریک حکومت است و به میزان سهم خود در قدرت، مسئول، مقصر و پاسخگوی مشکلات موجود مردم است. در حالحاضر، رییس اجرایی حکومت بیآنکه به نقش خود در حکومت پی ببرد یا به نارساییها اذعان کند، مثل مردم از حکومت و ارگ شاکی است. باری، این نیز مسئولانه است تا یک مقام بلندپایهی حکومتی با مردم هم صدا شود.
چشمها اکنون به ارگ دوخته شده است. نزدیک به دو سال این احساس در افکار عمومی شکل گرفت که گویا حکومت به مردم پاسخگو نیست. از زمان شکلگیری این حکومت تا امروز، هیچ مقام حکومتی به نگرانیهای مردم پاسخ قانعکننده نداده است. مشاور امنیت ملی غنی متهم به همکاری با داعش شد، حکومت نتوانست رفع اتهام کند. وزیر سرحدات تفاهمنامهی دندغوری با طالبان را امضا کرد و بغلان ناامن شد، حکومت در این رابطه هم پاسخ نداد. مسئول استخبارات طالبان با موتر فرمانده امنیهی میدان وردک دستگیر شد، حکومت به مردم پاسخ نداد. ادارات دولتی بیش از هر زمانی از دیگر مردم تصفیه شد و به قوم خاص تعلق گرفت و افراد نزدیک به غنی آن را در میان خود تقسیم کردند. این مقرریها و تعییات نه حامل شایستهسالاری بود و نه در استخدامها قانون مدنظر قرار گرفت، بدون آنکه پاسخ یابد، سرپوشیده ماند.
درحالیکه همهی این اتفاقهای ناگوار یکی پی دیگر افتاد، رییس اجراییه بر هیچ کدام اعتراض جدی نکرد و صلاحیتها و صلابت خودش را فراموش کرد. درحالیکه رییس اجراییه بر اساس توافقنامهی سیاسی تشکیل حکومت وحدت ملی معرف و ممثل پنجاه درصد قدرت بود، این قدرت را طی دوسال گذشته یکی پی دیگری به رقیب دوران انتخاباتش واگذار کرد و اکنون در ساختار حکومت وحدت ملی تنها و بیقدرت است. اشرف غنی در سهم پنجاه درصدیاش بیشتر افرادی را در ساختار قدرت شامل کرد که تواناییهای بیشتر از افراد و مقاماتی را دارند که عبدالله عبدالله معرفی کرده است. ناتوانی ریاست اجراییه در معرفی افراد شایستهتر، باعث شد که وزرای تیم اصلاحات در حاشیه و گوشههای ساختار حکومت بمانند و این تیم چهرههای تأثیرگذار کمتری در حکومت داشته باشد.
افزون بر اینکه عبدالله عبدالله سهم پنجاه درصدی تیمش را به مرور زمان باخت و به تیم رقیب واگذار کرد، در عمل نیز مانند غنی تعهدات حکومت وحدت ملی را فراموش کرد و در دو سال گذشته هیچیک از تعهدات کلان حکومت وحدت ملی اجرایی و عملی نشد. اگر غنی تمایلی به اجرای این تعهدات نداشت، عبدالله نیز همت و جسارت تقاضای عملی شدن این تعهدات را نداشت. ناتوانی و کمرویی او در طلب تعهدات از رییسجمهور باعث شد که از یک طرف در حکومت فاقد صلاحیت شود و از جانب دیگر در میان مردم نمونهیی از یک سیاستمدار بیتعهد و ناشایسته.
سکوت رییس اجراییه در برابر خلافورزیها و فزونخواهیهای سیاسی ریاستجمهوری باعث شد که رییسجمهور از یک طرف قدرت را در قبضهی خودش درآورد و از جانب دیگر دستوپای ریاست اجراییه و همسویان او در حکومت را ببندد. نتیجه اینکه، ناتوانی عبدالله در طلب سهم و صلاحیتش باعث شده که اشرف غنی حتا مجالی برای دیدار او ندهد و بهرغم تهدیدات و تندگویی رییس اجراییه، به دیدار با او حاضر نشود.