• جمعه, 10 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

بیانیه استاد سرور دانش معاون دوم رئیس جمهور در مراسم روز جهانی صلح

بیانیه استاد سرور دانش معاون دوم رئیس جمهور در مراسم روز جهانی صلح

﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾
قال الله تعالی فی کتابه الکریم:
وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ.

جلالت مآب رئیس جمهور، بانوی اول کشور، جناب صالح معاون اول ریاست جمهوری، داکتر عبدالله عبدالله رئیس شورای عالی مصالحه ملی، رییس مشرانو جرگه، اعضای محترم کابینه و شورای ملی، شخصیت های سیاسی، نمایندگان نهادهای بین المللی، نهادهای مدنی، جوانان و همه مردم صلح دوست افغانستان! السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

در ابتدا روز جهانی صلح را به همه تشنگان صلح و امنیت در جهان و به مردم صلح جوی افغانستان و شما حضار گرامی تبریک می گویم و از جلالت مآب رئیس جمهور و وزارت دولت در امور صلح تشکر می کنم که این محفل گرامیداشت از روز جهانی صلح را در ارگ ریاست جمهوری برگزار کرده اند و خوشحال هستم که همزمان با روز جهانی صلح مذاکرات صلح افغانستان نیز آغاز یافته است. از داکتر عبدالله تشکر می کنم که برنامه افتتاحیه مذاکرات صلح را در دوحه با عزت و شایستگی رهبری کردند.
با اجازه جلالت مآب رئیس جمهور و سایر شخصیت های حاضر در مجلس چند مطلب کوتاه را در باره صلح به عرض می رسانم.

اول- صلح قاعده اصلی زندگی انسان:
صلح ضرورت زندگی مسالمت آمیز است ودر حقیقت ویژگی و برتری انسان بر حیوانات جنگل، صلح و همزیستی مسالمت آمیز است.
برخی از فیلسوفان بدبینانه گفته اند که خصلت اصلی انسان شرارت است و انسان گرگ انسان است و از همین رو بعضی گفته اند که مدت های زمانی ای را که بشر در جنگ سپری کرده بیشتر از مدتی است که در صلح بوده است.
ولی ما این نظر را نمی توانیم قبول کنیم. صلح اصل و قاعده است و جنگ فرع و یک استثنا. ما نباید فرع را به جای اصل قرار بدهیم و انسان را موجود جنگ طلب معرفی کنیم و صلح را در زندگی انسان ها یک استثنا بدانیم.

دوم- صلح از نگاه اسلام:
1. اسلام نیز دین صلح است و صلح در اسلام نیز اصل است و جنگ یا به تعبیر فقهی جهاد یک ضرورت استثنایی است برای دفاع از آزادی دینی و آزادی مسلمانان و جلوگیری از تجاوزات دشمنان بر مسلمانان. در صدر اسلام اکثر جنگها و غزوات پیامبر دفاعی بوده است و از خارج مدینه بر مسلمانان تجاوز می شده است. کسی که محل وقوع جنگ های آن زمان را بررسی کند این نکته را درک می کند. به عنوان مثال جنگ بدر، جنگ احد، جنگ خندق و اکثر جنگ های دیگر همگی در جاهایی اتفاق افتاده که امروز یا جزء شهر مدینه و یا در فاصله کمی از آن قرار دارند.

2. صلح حدیبیه در سال ششم هجری نمادی از بزرگواری و متانت و صلح جویی پیامبر اسلام بود که حتی بر خلاف رضایت اصحاب، حاضر شد لقب رسول الله را از کنار نام خود خط بزند- نزول سوره فتح: انا فتحنا لک فتحا مبینا- گویا صلح یک نوع فتح است. ما هم امروز باید صلح را یک نوع فتح و پیروزی بدانیم، پیروزی برای همه مردم افغانستان؛ برعکس ادعایی که طالبان دارند. آنان متأسفانه صلح را به معنای پیروزی نظامی خود تصور می کنند، در حالی که حضور آنان در میز مذاکره مستقیم با دولت افغانستان خود به معنای این است که از راه نظامی هیچ شانسی برای پیروزی ندارند.

3. معیارهای قرآن برای ایجاد صلح در جنگ های داخلی: وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ. سوره حجرات/ 9.
و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند ، آنها را آشتی دهید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند ، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد و هر گاه بازگشت ( و زمینه صلح فراهم شد ) ، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست می دارد.
در این آیه شریفه دو بار کلمه فاصلحوا تکرار شده است. برخی گفته اند که مراد از فاصلحوا اول قطع جنگ و تطبیق آتش بس است. این دستور قرآن باید امروز هم مورد توجه مذاکره کنندگان صلح قرار گیرد و به زودترین فرصت باید آتش بس برقرار شود

سوم- صلح از نگاه حقوق بین الملل:
از نگاه بین المللی جنگ و صلح دو پدیده مهم زندگی بشر در مناسبات داخلی اقوام و ملت ها و در روابط بین المللی بوده است.
با این که در مناسبات بین انسان ها صلح یک اصل و قاعده است ولی پیدایش اختلافات در میان آنان نیز اجتناب ناپذیر است و لذا این موضوع یکی از مباحث اصلی حقوق بین الملل می باشد. بطور کلی دو قاعده اصلی در این مورد وجود دارد:
1. قاعده الزام به فیصله مسالمت آمیز اختلافات.
2. قاعده منع توسل به زور در روابط بین المللی.

دو جنگ ویرانگر جهانی باعث شد که همه دولت ها این ضرورت را درک کنند که برای جلوگیری از وقوع جنگ ها و تأمین صلح باید یک سازوکار بین المللی و یک نهاد قدرتمند بین المللی ایجاد کنند. این اندیشه باعث شد که جامعه ملل بعد از جنگ جهانی اول در سال 1919 با انعقاد معاهده وارسای و سازمان ملل متحد بعد از جنگ جهانی دوم در جون 1945 در کنفرانس سان فرانسیسکو تأسیس شوند.

در مقدمه منشور ملل متحد آمده است:
«ما مردم ملل متحد که مصمم گردیده ایم
به منظور محفوظ داشتن نسل های آینده از بلای جنگ که دو بار در مدت یک عمر انسانی افراد بشر را دچار مصائب غیر قابل بیان نموده،
به منظور اعلام مجدد ایمان خود به حقوق اساسی بشر و به حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و به تساوی حقوق میان مرد و زن و همچنین میان ملت‌ها اعم از کوچک و بزرگ،
 به منظور ایجاد شرایط لازم برای حفظ عدالت و احترام به تکالیف ناشی از معاهدات و سایر منابع حقوق بین الملل،
به منظور کمک به رشد اجتماعی و شرایط زندگی بهتر با آزادی بیشتر،
و برای نیل به این هدف ها....
... دولت‌های متبوع ما توسط نمایندگان خود که در شهر سان فرانسیسکو گرد آمده اند و اختیارات تامه آنان ابراز و صحت و اعتبار آن محرز شناخته شده است نسبت به این منشور ملل متحد موافقت حاصل نموده اند و بدین وسیله یک سازمان بین المللی که موسوم به ملل متحد خواهد بود تأسیس می‌نمایند.»

در ماده اول منشور آمده است:
 اهداف ملل متحد به قرار زیر است‌:
1 ـ حفظ صلح و امنیت بین‌المللی و بدین منظور به عمل‌آوردن اقدامات دسته جمعی مؤثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات علیه صلح و متوقف ساختن‌ هرگونه عمل تجاوز یا سایر کارهای ناقض صلح و فراهم ‌آوردن موجبات حل و فصل اختلافات بین‌المللی یا وضعیت‌هایی که ممکن است منجر به نقض صلح گردد با وسایل مسالمت‌آمیز و بر طبق اصول عدالت و حقوق بین‌الملل‌.

2 ـ توسعه روابط دوستانه در بین ملل بر مبنای احترام به ‌اصل تساوی حقوق و خود مختاری ملل و انجام سایراقدامات مقتضی برای تحکیم صلح جهانی‌.

3 ـ حصول همکاری بین‌المللی در حل مسایل بین‌المللی که ‌دارای جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی یا بشردوستی است و در پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس‌، زبان و یا مذهب و...

4 ـ بودن مرکزی برای هماهنگ کردن اقداماتی که ملل ‌جهت حصول این هدف‌های مشترک معمول می‌دارند.

در ماده دوم منشور هم اصول و مبانی عملکرد سازمان ملل متحد و اعضای آن بر محور تأمین صلح و امنیت جهانی در هفت فقره بیان شده است.
سازمان ملل متحد امروز در سطح جهان از این جهت مورد احترام همه مردمان جهان است که بتواند مطابق منشور ملل متحد از صلح و امنیت بین المللی حمایت کند و از جنگ ها و توسل به زور و خشونت جلوگیری کند. ما آرزو داریم که سازمان ملل متحد در این مأموریت خود بیشتر از گذشته موفق و کامیاب باشد.

چهارم- مذاکرات صلح افغانستان:
1- ما امیدواریم مذاکرات مستقیم بین دو هیأت دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان هر چه زودتر آغاز شود و برخی از مسایل مربوط به طرزالعمل و اصول مذاکرات هم به شکل منطقی حل شود و نباید یک طرز العمل باعث تأخیر در روند صلح شود.

2- هیچ شتابی نیست. کسی در صدد تحمیل نظریات خود نباشد. هیأت های ما هم باید از حوصله کار بگیرند. به هر اندازه که لازم باشد باید پشت میز مذاکره بنیشینیم تا بالاخره هر نوع اختلافی که داریم پیشت میز حل کنیم و نه در میدان جنگ.

3- هیچ طرح صلحی نباید منافع ملی ما را به مخاطره بیندازد. امروز درست است که منافع ملی همه کشورها به همدیگر گره خورده است ولی این بدان معنی نیست که در صلح افغانستان منافع ملی کشور ما قربانی دیگران شود.

4- هیچ طرح صلحی نباید وحدت ملی ما را به خطر اندازد. ما امروز در داخل کشور از نگاه قومی و از نگاه مذهبی و از نگاه سیاسی یک ملت و یک دولت متحد هستیم و نظام ما یک نظام کثرت گرا و مبتنی بر جمهوریت و اراده و رأی مردم است. باید در پروسه صلح نیز با همین معیار حرکت کنیم و گرنه هیچگاه به مقصود اصلی یعنی ختم جنگ و خشونت دست نمی یابیم.

لازم است یادآوری کنم که من در صحبت های دیروز خود در بامیان نیز یک مقایسه ای بین جمهوریت و نظام های سلطنتی و امارت داشتم. هدف از این مقایسه نه نگاه قومی بوده است و نه شخصی. برخی از آن برداشت دیگری کرده اند. ما به همه تاریخ، فرهنگ، اقوام، بزرگان و پیشینیان خود و شخصیت های تاریخی افغانستان مخصوصا شخصیت هایی مانند احمد شاه درانی مؤسس افغانستان نوین و شاه امان الله خان غازی و مانند آنان احترام داریم. اما چیزی که با مطالعه دقیق و مستند تاریخ سیاسی ما و از نگاه حقوقی، فقهی و دینی برای همه ما مسلم است این است که در دنیای امروز میزان و معیار مشروعیت حکومت ها و نظام های سیاسی، آرای مردم و انتخابات عمومی و گردش قدرت و انتقال مسالمت آمیز قدرت بر مبنای قانون است و این معیار تنها با نظام جمهوریت قابل تحقق است و نه سلطنت های موروثی و یا نظام امارت. ما نباید همه چیز را سیاسی و یا قومی و قبیله ای بسازیم. این نوع بحث ها دامنه گسترده تاریخی و سیاسی و حقوقی و دینی دارد که باید با دقت و تعقل و انصاف در باره آن ها اظهار نظر شود و نه با سلایق شخصی و احساسات و عواطف. ما امروز به گفتمان های مثبت و سازنده نیاز داریم. من به قضاوت ها و نظریات همه احترام می گذارم و همین فضای باز نقد سالم و تحمل نقد هم واقعا از برکات جمهوریت است که همه آوازها و همه قضاوت ها و نظریات متفاوت در آن شنیده می شود.

همچنین نکته مهم دیگری را هم باید در پایان یادآوری کنم که امیدوارم بازهم باعث سوء تفاهم و حمل بر فرقه گرایی و تعصب نشود. آن نکته  این است که در رسانه ها گفته می شود در مذاکرات قطر یکی از موضوعات مورد اختلاف این است که در طرز العمل، پیشنهاد شده  که: در صورت بروز اختلاف مطابق فقه حنفی فیصله گردد و با اقلیت ها مطابق شریعت عمل می شود. در این رابطه باید گفت که علما و مردم شیعه با فقه حنفی و مذهب امام ابوحنیفه (ره) کمترین مشکل را ندارد. خداوند رحمت کند امام اعظم ابوحنیفه را که خود از مدافعان حقوق اهل بیت بود و یک مذهب فقهی بزرگ و یک مکتب خردگرا و عدل محور را بنیان گذاشت و با صدای بلند گفت که تمام فرق اسلامی مسلمان هستند و انا لانکفر احدا من اهل القبله. این عقیده و باور ما است در باره فقه حنفی و شخصیت امام ابوحنیفه. اما این که کسی بیاید و بگوید که ما با اهل تشیع مانند سایر اقلیت های دینی مطابق شریعت اسلامی برخورد می کنیم، این معنایش آن است که گویا شیعیان مانند پیروان ادیان غیر از اسلام، از چوکات شریعت خارج هستند و شما می خواهید با آنان در چوکات شریعت معامله کنید. این نوع برخورد هم در تضاد با اندیشه و مکتب امام ابوحنیفه است و هم مغایر با اصول دینی و حقوقی و یک نوع توهین به شیعه و مذهب جعفری محسوب می شود.

همه علمای جهان اسلام و مخصوصا علمای حنفی بر این باورند که شریعت اسلام دامنه وسیع تر از هر مذهب فقهی دارد. به عبارت دیگر همه مذاهب فقهی ما به شمول فقه جعفری، جزء شریعت اسلام هستند. در این رابطه مردم شیعه تنها یک خواسته مشروع و قانونی دارند که در مسایل فقهی و باورهای دینی، باید مطابق مذهب خود عمل کنند و مذهب جعفری هم مذهب اهل بیت پیامبر است که تمام مسلمانان مخصوصا اهل سنت افغانستان بیش از حد احترام و محبت دارند. این نه زیاده خواهی است و نه بی احترامی به دیگران و بلکه جزء حقوق اساسی و بشری ای است که نه تنها قانون اساسی افغانستان بلکه تمام اسناد بین المللی حقوق بشر آن را به رسمیت شناخته است. از طرف دیگر صلح مربوط به همه اقوام افغانستان و مربوط به همه احزاب و ولایات و پیروان همه مذاهب اسلامی است و اختصاص به گروه خاص قومی و مذهبی ندارد.

من از طرف خود و به نمایندگی از اهل تشیع افغانستان خواهش دارم از گروه طالبان که اقدامی نکنند که فضای دوستی و صمیمیت و وحدت و همگرایی موجود بین مردم افغانستان را مخدوش بسازند. اگر هدف از مذاکرات این باشد که از آغاز بین مردم ما تفرقه ایجاد کنند و یا از آغاز تهدابی را بگذارند که تمام دستاوردهای دولت و مردم افغانستان مانند جمهویت و انتخابات و حقوق اساسی شهروندان را زیر سؤال ببرنند، این مذاکرات به صلحی که به نفع افغانستان باشد منجر نخواهد شد.
ما یکبار دیگر از همه هیأت های مذاکره و جوانب دخیل می خواهیم که با حوصله و خویشتن داری برخورد کنند و تا آن جا در پشت میز مذاکره باهم گفتگو کنند که هیچ نقطه اختلاف باقی نماند.

به امید برقراری صلح باعزت و امنیت پایدار در کشور ما و در جهان
تشکر از توجه  شما
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

  پربازدید ترین