• شنبه, 08 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

سوراخ های قلب قومی: نوشته که شما را به گریه خواهد آورد

سوراخ های قلب قومی: نوشته که شما را به گریه خواهد آورد

دکتور اسحاق جواد:
من کودکانی از هر قوم با سوراخ قلب دیده ام،
کودک پشتون با سوراخ قلب،
کودک هزاره با سوراخ قلب،
کودک اوزبیک با سوراخ قلب،
کودک تاجیک با سوراخ قلب و حتا کودک هندو با سوراخ قلب.

مادران همه این کودکان مانند هم به خاطر نداشتن امکانات تداوی گریه می کردند، گاهی آدم حیران می ماند که چقدر آن ها مشابه هم هستند. وقتی برای نخستین بار برای پدر شان گفته مى شد که کودک تو سوراخ قلب دارد و باید عملیات شود، همان گونه که رنگ از رخ یک پدر تاجیک می پرید و جا به جا روی چوکی می نشست مثل همان حرکتی بود که یک پدر پشتون انجام می داد. چقدر جملات آن ها با هم مشابه بودند، همه مثل هم از تو می پرسیدند:

داکتر صاحب! عملیات چند مصرف دارد؟ ما پول همین معاینات را هم قرض گرفته ایم.
حتا باور نکردنی بود، وقتی می شنیدی که جملات این کودکان چقدر مشابه هم است؟ کودک پشتون از پدرش می پرسید:
پلاره سه خبره ده؟
بچه تاجیک می پرسید:
پدرجان چه گپ شده؟
و حتا پسرک هزاره با آن دست های کوچکش اشک های پدرش را پاک می کرد و می پرسید چرا گریه مونی بابه؟

هر قدر شما به تفاوت ها فکر می کنید من در این سر زمین مشابهت ها را دیده ام. من دیده ام که یک مادرک تاجیک وقتی غذای چاشت کودکانش کم تر از حد معمول است دو لقمه بر می دارد و خود را مصروف می سازد تا کودکانش سیر شوند و چنان وانمود می کند که همه فکر کنند او نیز غذا می خورد. من مادرک پشتونی را می شناسم که برای یک فامیل بزرگ تمام روز نان خانگی پخته است تا معاش فرزندانش بتواند کرایه خانه شان را تکافو کند. من یک مادرک اوزبیکی را دیده ام که دوای فشارش را یک شب در میان استفاده کرده است تا پولی برای مکتب نواسه اش ذخیره شود.

شما هرگز متوجه نیستید که حتا دختران قوم خود شما هر روز رنج می برند و می ترسند، آن ها دلتنگی پیدا کرده اند، آن ها همه را دشمن فکر می کنند و آن ها وقتی به سرک راه می روند فکر می کنند هر کس از قوم آن ها نیست بدخواه شان است.

شما کاری کرده اید که کودک پشتون سر زمین من که قلب من است حتى از من که داکتر پارسی زبان هستم می ترسد، شما کاری کرده اید که کودک تاجیک این وطن فکر می کند همه پشتون ها با او دشمنی دارند، شما کاری کرده اید که بچه گک هزاره فکر می کند باید در صنف تنها باشد و با کسی دوست نشود.

هر چه می خواهید مبارزه کنید، هر چه می خواهید در تذکره های تان بنویسید، اما شما را به خدا قسم که این کودکان را از هم جدا نکنید، برای شان از برتری های قومی در خانه قصه نکنید، آن ها به همدیگر احتیاج دارند، یک روز به مکتب شان بروید و ببینید آن ها چگونه در کنار هم نشسته اند و مشترک سوال حل می کنند، یک بار به مکتب آن ها بروید و ساعت تفریح ببینید که چگونه حسین علی از توپی که زدران برایش پاس داده و او توانسته است گول بزند شادمان است و خوشحالی می کند.

بین ملالی، زهرا، بیگم و اویستا فاصله ایجاد نکنید، آن ها عاشقانه در دانشگاه کنار هم می نشینند و در ساعت های بیکاری با هم قصه می کنند.

دکتور اسحاق جواد

  پربازدید ترین