• جمعه, 31 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

ریشه های تروریسم و افراطیت مذهبی در قندوز

ریشه های تروریسم و افراطیت مذهبی در قندوز

 افراطیت مذهبی به شکل وهابیت و سلفیت در قندوز ریشة چهل ساله دارد. با تلاش پاکستان و پول‌های کشورهای عربی چهل سال تخم افراطیت مذهبی در این ولایت پاشیده شده است.

روز جمعه (16/ 7/ 1400) مسجد جامع شیعیان در سیّد آباد قندوز مورد حمله تروریستی قرار گرفت و نزدیک به 300 تن شهید و زخمی بر جای گذاشت. این جنایت هولناک، ریشه‌های عمیق‌ چهل ساله دارد که در این نوشتة کوتاه به آن می‌پردازم.

گروه‌های تروریستی و افراط‌گرا در قندوز ریشه در اندیشه‌های مذهبی افراطی دارد. این اندیشه‌های افراطی مذهبی از کذشته‌های دور یعنی از زمان جهاد ضد روس‌ها در این ولایت ریشه‌دوانده است. در زمان جهاد و پس از آن ده‌ها مدرسه دینی با حمایت‌ مؤسسات خیریه عربی و حکومت عربستان سعودی در قندوز بنیاد گذاشته شده بود و چند هزار شاگرد در آن مدارس مشغول آموزش‌های دینی از نوع افراطی آن بودند.

به یاد می‌آورم که در سال 1395 سفری به قندوز رفتم و در مدرسه علمیه رسول اکرم (ص) مهمان شهید عبدالقیوم انصاری بودم. بر اساس صحبت‌های آن عالم خیرخواه که سه چهار سال پیش خود به دست تروریستان به شهادت رسید، قندوز بزرگ‌ترین مرکز ملاهای دیوبندی در افغانستان بود. آنها از پاکستان مستقیم به کندز می‌آمدند و از مدارس دینی آن شهر، برای تبلیغ به دیگر ولایات شمال فرستاده می‌شدند. به گفته شهید انصاری قندوز مرکز آموزش‌های وهابیت و سلفیت دیوبندی در افغانستان بود.

شهید انصاری می‌گفت: ده‌ها مدرسه دینی با چند هزار شاگرد جوان و نوجوان در کندز با حمایت مالی کشورهای عربستان، امارات و قطر و مدیریت پاکستان فعالیت می‌کنند. در این مدارس به شاگردان درس داده می‌شود که شیعیان کافر و برای اسلام مضرتر از یهود و نصارا هستند.

برای اثبات این‌که گروه‌های افراطی مذهبی تا چه اندازه در قندوز نفوذ دارند کافی است اشاره ‌کنم که این ولایت از پایگاه‌های مهم حزب اسلامی حکمتیار است و گروه طالبان نیز در آن نفوذ بسیار داشت؛ به طوری‌که در حکومت‌های کرزی و غنی دو بار آن را سقوط داد؛ در حالی‌که ما شاهد سقوط مرکز هیچ ولایت دیگری نبودیم.

سال 1396 تعدادی از ملاهای دیوبندی برای تبلیغ وهابیت و سلفیت از قندوز به مزارشریف آمده بودند. آن‌ها در تبلیغ و سخنرانی‌های خود تقلید را رد می‌کردند و مقلدان را مشرک می‌خواندند. ملاهای دیوبندی از پیروان اهل سنّت می‌خواستند که دیگر از امامان گذشته؛ یعنی امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی و امام حنبل تقلید نکنند تا دین‌شان خالص و توحیدی گردد و اگر در تقلید بمانند مشرک می‌باشند.

این مسأله برای عالمان حنفی ولایت بلخ گران آمد و علیه ملاهای دیوبندی دست به کار شدند و سرانجام با وساطت عطامحمّد نور، والی بلخ، قرار شد دو طرف در مسجد جامع روضه شریف حاضر شده مناظره کنند. در روز موعود؛ امّا ملاهای دیوبندی فرار را بر قرار ترجیح دادند و از انجام مناظره تن زدند.

روزی در مسجد روضه شریف با یکی از آن‌ ملاهای دیوبندی دیدار کردم. به عنوان یک روزنامه‌نگار او را راضی کردم که با من مصاحبه کند. از او پرسیدم که از کجا آمده است؟ گفت: از قندوز آمده ام. پرسیدم در کجا درس خواندی؟ گفت: در قندوز و پیشاور. پرسیدم: شما چند نفر از قندوز برای تبلیغ به بلخ آمده‌اید؟ گفت: 18 عالم. وی در ادامة گفتگو، به صراحت اهل سنّت را به خاطر این‌که از امامان گذشته تقلید می‌کنند مشرک و شیعیان را کافر خواند؛ امّا همین‌که فهمید من شیعه هستم، دیگر حتّی یک کلمه با من سخن نگفت و با شتاب از من فاصله گرفت.

بنابراین افراطیت مذهبی به شکل وهابیت و سلفیت در قندوز ریشة چهل ساله دارد. با تلاش پاکستان و پول‌های کشورهای عربی چهل سال تخم افراطیت مذهبی در این ولایت پاشیده شده و انفجار مسجد سیّد آباد و کشتار جمعی شیعیان میوة همان تخم‌های زهرآگین است.

سید اسحاق شجاعی

  پربازدید ترین