اگر نوروز حرام بود، چرا «امام ابوحنیفه» که امروز 90 درصد مسلمانان جهان به طریقه و روش او خداوند را پرستش می کنند، در این باب سکوت پیشه کرده است؟
ریشهای اصلی اختلاف مخالفان و موافقان نوروز بر سر چیست؟
ابتدا یک مساله را روشن سازم که هدف از مطرح سازی اینگونه پرسشها، ریشهیابی و به قول «گادامر» بزرگترین نظریهپرداز حوزهای هرمنوتیک یا تفسیر گرایی: رسیدن به ریشه اصلی مساله، تفسیر و برملا ساختن حقایق پنهان است.
یگانه روایتی که مخالفان نوروز پیشکش میکنند و اصرار دارند که نباید نوروز را تجلیل کرد، این است: پیامبر گرامی اسلام روزی در بازار مدینه عبور میکرد، جمعی را مشاهده کرد که شادی میکردند، پیام اسلام (ص) فرمود: شادی شما از بحر چیست؟ پاسخ دادند، این «نیروز» مااست. پیامبر اسلام فرمود: خداوند بهجای این شادی، برای شما دو شادی دیگر اعطا کرده است: دوتا عید. این اصلیترین روایت مخالفان نوروز است که به دلیل این حدیث میگویند نوروز حرام است و نباید تجلیل شود.
اما روایت مخالفان این است که: پیامبر اسلام «نیروز» گفته است نه «نوروز» چه دلیلی و جود دارد که منظور پیامبر اسلام نوروز بوده باشد؟
دوم: این روایت در بازار مدینه صورتگرفته؛ مدینه در هیچ برههای از تاریخ بخش از امپراتوری فارسها نبوده است، چگونه نوروز آنجا رواج داشته است؟
لذا، راوی این روایت و منصوبکردن آن به پیامبر اسلام بسیار ضعیف است.
ضمن این که در شش کتاب حدیث اهلتسنن هیچگونه واژهی نوروز نیامده است؛ بلکه نیروز آمده است.
سوم: اگر نوروز حرام بود، چرا «امام ابوحنیفه» که امروز 90 درصد مسلمانان جهان به طریقه و روش او خداوند را پرستش میکنند، در این باب سکوت پیشه کرده است؟
تا اینجا روایت مخالفان و موافقان بود که به ما ربطی ندارد.
از این به بعد بحث ما آغاز میشود.
برای دانستن چیستی و چرایی و حرام بودن نوروز، ابتدا لازم است یک مقایسهای ارزشی بین این دو روایت داشته باشیم تا ببینیم اختلافات اصلی اسلام با نوروز در کجااست:
1.همانگونه که میدانید؛ یکی از سنتهای نوروز، نظافت و پاکی است. زمانی فصل بهار فرامیرسد، مردم خانهتکانی میکنند و لباسهای زمستانی را که نور آفتاب را در چندین ماه ندیدهاند در دیوارهای بیرون منزل آویزان میکنند و ضمن جذب نور آفتاب، آنها را شستشو و پاک کاری میکنند. در کل یکی از سنتهای نوروز، نظافت و پاکی است؛ امری که اسلام میگوید: «الطهور شطرالایمان.» نظافت جز ایمان است. اینجا که نوروز هیچگونه دشمنی با اسلام و ارزشهای او ندارد؛ چون هر دو سخن از نظافت و پاکی میزنند.
2.یکی دیگر از سنتهای نوروز، خبرگیری و جویای حال بزرگان در فصل بهار و سال نو است. زمانی زمستان برفوباران میبارد، معمولاً راههای مواصلاتی بسته میشوند و مردم برای سه ماه بیشتر و یا کمتر از آن، از حال و احوال یکدیگر آگاهی ندارند؛ اما زمانی فصل بهار فرامیرسد، برفها آب و راههای مواصلاتی کمکم باز میشوند و نوجوانان برای جویای حال بزرگان به دیدنشان به ده و دهات میروند تا ببینند زمستان به خیر گذشته است و کدام مشکلی خاصی به اعضای خانواده و بستگانشان پیش نیامده است.
اسلام میگوید: از حال و احوال بزرگان و بستگان خانواده خود، زود، زود خبر بگیرید و آنها را احترام بگذارید. اینجا نیز دیده میشود که هیچگونه تقابل بین اسلام و نوروز و جود ندارد و هر دو سخن از جویای حال خویشاوندان و بزرگان میزنند.
3. یکی از نقدهای جدی که بر علیه تجلیلکنندگان نوروز وارد است این است که شما آتش روشن میکنید و مانند زرتشتیها بهجای خدا آتشپرستی میکنید. اولاً که در هیچ منبع معتبر علمی نیامده است که زرتشتیان به خدای یگانه ایمان و اعتقاد نداشتهاند؛ بلکه به خدای یگانه ایمان داشتند؛ اما آتش را بهعنوان یک موجود مقدس که وجود آنان را گرم نگه میداشت، احترام میگذاشتند.
حالا فرض بفرمایید حرف آنان درست و زرتشتیان آتش را پرستش میکردند. اگر آن زمان آنان آتش را بهعنوان خداپرستش میکردند، ما که امروز بهعنوان خداپرستش نمیکنیم، ما به خدای یگانه و پیامبر او محمد (ص) ایمان داریم و نوروز را بهعنوان یک سنت فرهنگی و تاریخی تجلیل میکنیم، نه چیزی دیگر و پیامبر گرامی اسلام در این باب میفرماید: «إنّماالأعمال بالنیّات» هر عمل به نیت انسانها وابسته است. نیت ما اینجا بخش فرهنگی او است نه چیزی دیگر. اینجا نیز دیده میشود که اسلام هیچگونه تقابل با نوروز ندارد؛ چون نیت در اسلام شرط اول هر کار و عمل است.
حال پرسش اصلی این است که اگر اینگونه است پس چرا اینهمه مخالفت علیه نوروز؟
پاسخ: چون نوروز یک عامل انسجامبخش تاجیکان/ فارسی تباران در منطقه بوده و است و تمام سعی و تلاش دشمنان حوزهای تمدن فارسی این است که این عامل انسجامبخش را از ما بگیرند تا دیگر کنار هم جمع نشویم و اقتدار آنان را تهدید نکنیم.
به همین دلیل است که چهارگروه ازمردم بیشترین دشمنی را با نوروز داشتند و دارند:
1. اعراب؛
2. انگلیسها؛
3.پشتون ها؛
4. روحانیان تاجیکی که در زیر دست پشتونها در پاکستان تربیت شدهاند.
بیشترین دشمنی را از اقبال بد؛ همین روحانیان احساساتی تاجیک ما دارند. تا سخن از نوروز میآید نزدیک است خود را انفجار دهند، چون هیچگونه بینش تاریخی ندارند. بیشتر روایتشان، بر حسب روایت روحانیان پشتون گرا در پاکستان است. اگر نوروز حرام است و پیامبر اسلام او را حرام گفته، امی تقویم شمسی چرا حرام است که طالبان او را حذف کردند؟
در باره تقویم شمسی که پیامبر اسلام چیزی نگفته است. این در حالی است که در صدسال، نیم ثانیه تقویم شمسی تفاوت میکند و از قمری در صدسال 91 روز.
اما تقویم شمسی چون توسط یک تاجیک/ فارس، «عمر خیام» کشف شده است او را کنار میگذارند و تقویم قمری عربی را که حتی خود سعودی او را نسبت عدم دقیق بودنش کنار گذاشتهاند و از میلادی استفاده میکنند.
اینها واقعیتهای عینی هستند که متأسفانه بخش از روحانیان ما کمتر توجه میکنند. امیدواریم روحانیان ما زیر احساسات مسایل مذهبی فرونروند و در کنار احترام به ارزشهای دینی؛ به ارزشها هویتی و عوامل انسجامبخش خود نیز توجه نمایند!
درست است که اسلام هرگونه مطرحکردن مسایل قومی را رد کرده است؛ اما کارگذاران کماکان این مسایل را درنظر داشتهاند.
برای نمونه: امام ابوحنیفه، تاجیک تبار و از چاریکار، سه تا شاگرد «دانشجو» دارد: «امام شافعی» از فلسطین؛ «امام مالک» از مدینه؛ «امام حنبل» از عراق و در عین حال؛ ما 57 کشور اسلامی داریم؛ 22 کشور عربی به طریقه این سه امام عربتبار، نماز میخوانند و 35 کشور اسلامی غیرعربی به طریقه امام ابوحنیفه؛ چرا؟
چون عربها کسرشان میدانستند که به طریقه یک تاجیک/ فارس نماز بخوانند؛ لذا، دانشجویان عربتبار امام ابوحنیفه را بر خود او ترجیح دادند.
حتی در سوره شعرا آیت 199 قرآن کریم میفرماید: اگر قرآن را عربی نازل نمیکردیم، عربها به آن ایمان نمیآوردند.
اینها واقعیتهای هستند که قابلانکار نیستند.
این که چرا عربها خلاف دستور پیامبر اسلام عمل میکنند، بماند که بماند.
بیداری روحانیان فرزانه و آگاه تاجیک/ فارس، آرزوی دیرینه مردم مااست!
پیشاپیش نوروز؛ این عامل انسجامبخش حوزهای تمدن فارسی در سرتاسر جهان را گرامی میداریم!
نوروزتان خجسته باد!