• چهارشنبه, 18 اسد 1402|13:04
  • 0 نظر

آقای داوودزی! بهتر است خاموش باشید

آقای داوودزی! بهتر است خاموش باشید

آقای داوودزی! بهتر است خاموش باشید. نظریات آینده نگرانه ی شما برای آینده افغانستان به درد باد می خورد. شما اگر چنین تحلیل های خوب را بلد بودید، در 20 سال گذشته عمل می کردید.

 آقای داوودزی! بهتر است خاموش باشید. نظریات آینده‌نگرانه‌ی شما برای آینده افغانستان به درد باد می‌خورد. شما اگر چنین تحلیل‌های خوب را بلد بودید، در 20 سال گذشته عمل می‌کردید.

آقای عمر داوودزی!
بحث شما را در برنامه‌ی خوب «میدان» دیدم. نمی‌دانستم شما این‌قدر بی‌غرض و بی‌طرف بودید. شما چه تحلیلی از رهبران و رؤسای جمهور کرزی و غنی مطرح کردید. واقعا قابل درنگ و تامل بود. شما چقدر انسان پاک‌نفس و میهن‌دوست بوده اید که حتا در برابر «بزرگ‌ترین» امتیازات، اصول و ضوابط را ترجیح دادید. شما چقدر معصوم هستید که همه بدکاره ها و بدکردگی‌های حکومت های کرزی و غنی را نقد می‌کنید و از آن معذرت می‌خواهید. شما می‌گویید که فساد، بی‌قانونی، چپاول و خان‌سالاری حرف نخست را می‌زد اما برخی کسانی (از جمله خود تان) پاک‌دامن و بی‌غرض و بی‌مرض بودند.

باور کنید ما نمی‌دانستیم که شخصیتی با این صلابت و پا‌ک‌دامنی در پست های کلیدی 20 سال اخیر وجود داشته است. شما چقدر معصومانه از کارکرد خود ابراز ندامت کردید. آفرین به صداقت شما! اما نگفتید که در اثر آن دو اشتباه چه بلای سر نظام و جامعه آمد. یکی شما پول‌گرفتن از ایران را قبول کردید که مزدوری را به دولت بی‌گانه تا ارگ کشانیدید و دیگر این‌که رییس کمپاین انتخاباتی اشرف غنی شدید که بلای طاغوتی را بر سر و گرده های مردم فرود آورد. چه اشتباهات کوچکی را «محترمانه» مرتکب شده اید. شما چنان آرام و بی‌تشویش صحبت می‌کردید که گویا این دو اشتباه کوچک پای کسی را نخراشیده باشد. به نظرم اشتباهات زیاد دیگر نیز کرده‌اید که یاد تان رفته است ولی همه مانند دو اشتباه دیگر که از آن نام بردید کوچکند و مهم نیستند. حتی قابلیت یادهانی شما را ندارند. شما آن‌قدر بزرگید که با این اشتباهات کوچک نمی‌شود بر شخصیت تان لطمه‌یی وارد کرد. هر چند در هر جامعه‌ی دیگر چنین اشتباهات «کوچک» دادگاه‌های بزرگ و مجازات سترگ را در پی دارد. اما شما با همان بزرگواری تان این کمبود دولتی را که خود ساختید، خرده نگیرید و بر شان ببخشایید. کمبودی را که خود با پیش‌بینی زیرکانه به جا گذاشته‌اید.

آقای نظریه‌پرداز!
شما چقدر تحلیل‌گر عالی هستید. مثلا می‌گویید تا بحران افغانستان را، خودِ افغان‌ها حل نکند، راه حل دیگری وجود ندارد. واه، به، عالی و ملی! مگر نگفتید رییس‌جمهور کرزی را که رییس دفتر و هرکاره‌اش بودید، توسط خود افغان‌ها بر افغانستان تحمیل شد؟ اشرف‌غنی را که شما رییس کمپاین انتخاباتی‌اش بودید، خود افغان‌ها برگزید؟ راست می‌گویید؟ من به حافظه‌ی ذهنی شما با کمال حیرت آفرین می‌گویم.

جناب مخالف «سیاسی»!
در قسمتی از گفت‌وشنود گفتید که زمانی در اپوزسیون قرار داشتید و حکومت را نقد می‌کردید. آفرین بر شما که مدت کوتاهی را در اپوزسیون تحمل کردید. مردم افغانستان مدیون این سرسپردگی شماست. اپوزسیونی که امنیت، خانه، محافظین، امکانات معیشت‌اش را دولت فراهم می‌کرد. اپوزسیونی که یک پایش در قدرت و پای دیگرش بر سینه ها و گرده های مردم به نام مشروعیت فشار می‌آورد. حالا شما تصور کنید چقدر حیف شد که ما از خدمات شایان شما در این مدت کوتاه مستفید و مفتخر نشدیم.

جناب رییس دفتر!
فرمودید که شخص متخصص بودید و مشغول کار با سازمان ملل متحد بودید. با این درایتی که رهبری دفتر آقای کرزی، وزارت داخله، سفیر و ده ها مسوولیت دیگر داشتید، چرا از سازمان ملل به حکومت افغانستان برگشتید؟ ای‌کاش در همان سازمان ملل ادامه می‌دادید تا حد اقل در 20 سال پسین ده ها پست کلیدی که شما آن‌را دوام‌دار در اختیار داشتید، شاید به فرزندان تحصیل کرده کشور نصیب می‌شد. از سوی دیگر این‌کار کمک می‌کرد که ما حالا سرمنشی سازمان ملل متحد را از افغانستان می‌داشتیم!. حالا این پرسش ذهن مرا مشغول ساخته است که از شما می‌پرسم. شما چه چیزی در ظرفیت «تخصصی» تان دارید که در 20 سال پسین مهم‌ترین پست های امنیتی، سیاسی، اجتماعی و امور صلح و دیپلوماسی را عهده‌مند بودید. مگر شما نگفتید که کارمند سازمان ملل بودید. در حالی‌که هزاران کادر متخصص ما از بی‌کاری به امراض روانی مواجه شدند.

آقای سفیر و نماینده‌ی خاص!
از این‌که روابط ما را با پاکستان بهبود بخشیدید، جای مباهات دارد. از این‌که تحلیل محکمی از بازی‌گران سیاسی در منطقه ارایه کردید و دولت و مردم را از آن آگاه ساختید، جای افتخار دارد. از این‌که تشنجات مرزی را مدیریت کردید مایه دل‌گرمی است. از این‌که توانستید مناسبات اقتصادی کشور را با پاکستان توسعه دهید جای خرسندی است. از این‌که توانستید روابط دو کشور را در حد مشارکت مفهومی و جغرافیایی هماهنگ سازید مایه دل‌گرمی است. لحظه‌یی با درنگ بر این افتخارت پوشالی مرور کنید و دریابید که درکجای آن قرار داشته اید.
راستش این‌ها مسوولیت اصلی شما به عنوان سفیر و نماینده فوق‌العاده رییس‌جمهور افغانستان در پاکستان بود! حالا شما خود را در این شاخص‌ها میزان کنید و صادقانه پاسخ دهید که در کجا کار قرار داشتید؟

آقای وزیر!
شما چقدر خون‌سرد، خرسند و سرحال به نظر می‌رسید. من معلمی را می‌شناسم که دچار مریضی افسردگی شده است. پرسیدم چرا به چنین روزی افتاده‌اید؟ پاسخ داد سال‌ها بر فرزندان کشورم زحمت کشیدم و آن‌ها را تربیت کردم. اما این سیاسیون سیاه‌بخت چه روزی را بر سر ما آورده اند. او به عنوان یک معلم با تمام وجود حس مسئوولیت پذیری دارد و از کارکردش احساس خجالت می‌کند. مگر حالا از شما می‌پرسم چگونه است که شما حس خوبی دارید؟ این خنده ها بر لبان تان چه منبعی دارند؟ این‌را همه می‌دانند که خانواده‌ی آرامی دارید و در یکی از مصئون ترین کشور ها به سر می‌برید. اما آیا شب‌ها خواب به سراغ تان می‌آید؟ در میان آن معلم بی‌چاره که به مرض افسردگی مواجه است، آن مادری که کودکش را فروخته است، آن جوانی که چشمانش را از دست داده است، آن بانوی که دست به خودکشی زده است، آن کودکی که زندگی‌اش برباد رفته است، چگونه فکر تان‌را آرامش می‌دهید؟ یا این‌که مردم همه بی‌وجدان و ضمیرمرده شده اند یا این‌که ارزش‌ها، معنا و وجدان رهبران جمهوریت را یخ زده است.

آقای رییس کمپاین!
شما همه هم و غم را به دوش رؤسای تان افگندید. این در حالی‌است که خود از مدیران طراز اول و سربه‌کفان هر دو رییس‌جمهور بودید. حالا چه شد که آمده‌اید و در رسانه ها آنان را خانه‌تکانی می‌کنید؟ شما با این کار، گذشته های سیاسی تان را تطهیر می‌کنید. این روش بسیار زیرکانه است اما افول اخلاق را در سیاست به نمایش می‌گذارد. حالا به این پرسش من پاسخ دهید. آیا شما واقعا فکر می‌کنید همه مردم افغانستان کودن هستند؟ کرزی را کی‌ها به «خان» تبدیل کرد؟ غنی را کی‌ها به آدم خیال‌پرداز و خودخواه تبدیل کرد؟ مگر همین شما ها نزدیک‌ترین هم‌کاران آن‌ها نبودید که هر دو رییس‌جمهور را به سلطان سلاطین و فرعون زمان تبدیل کردید؟ مگر شما دیوارهای آسمان‌خراش را در محوطه‌ی قدرت بروی مردم بنا نکردید؟

آقای آینده‌نگر!
نظریات آینده‌نگرانه‌ی شما برای آینده افغانستان به درد باد می‌خورد تا در هوا پریشان شود. شما اگر چنین تحلیل‌های خوب را بلد بودید، در 20 سال گذشته عمل می‌کردید. این‌را می‌دانم که شما آدم زیرکی هستید و با سایر رهبران و مدیران ارشد جمهوریت در تماس هستید. لطفا این پیام را نخست برای وجدان خود و سپس برای هم‌کاران دیگر تان مخابره کنید. لطفا بر زخم‌های مردم نمک نپاشید. باور کنید مردم خسته شده اند. بهتر است خاموش باشید و از فضای مصئون زندگی تان لذت ببرید.

داکتر ملک ستیز

captcha