• جمعه, 10 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

چرا طالبان مرگ سمیع الحق را «جبران ناپذیر» خوانده است؟

چرا طالبان مرگ سمیع الحق را «جبران ناپذیر» خوانده است؟

مولانا سمیع الحق، صاحب مدرسه حقانیه در پشتونستان پاکستان که تفکر طالبان از آن مدرسه پرورده می‌شود و ملامحمدعمر رهبر طالبان نیز در آن آموزش دیده بود، در راولپندی پاکستان کشته شد. او در خانه‌اش توسط افراد ناشناس با کارد کشته شد.

مدرسه حقانیه را که این عالم دینی افراطی مدیریت می‌کرد، بزرگترین مرکز پرورش افراط‌گرایی مذهبی در پاکستان محسوب می‌شود.

مولانا سمیع الحق به‌خاطر حمایت از طالبان و این‌که مدرسه حقانیه مرکز پرورش رهبران این گروه است به پدر معنوی طالبان مشهور بود.

در مورد عاملان قتل سمیع الحق معلومات بیشتر به نشر نرسیده و دولت پاکستان گفته که تحقیقات شان در این مورد را آغاز کرده است. عمران نخست وزیر پاکستان که اکنون در چین به سر می‌برد این رویداد را محکوم کرده و گفته است که پرونده ترور سمیع الحق را با جدیت بررسی خواهد کرد.

این قتل درحالی صورت گرفته است که آمریکا تلاش‌های تازه را به رهبری زلمی خلیلزاد روی دست گرفته است که گروه طالبان را به پای میز مذاکره بکشاند. مولانا سمیع الحق از رهبران با نفوذ مذهبی در پاکستان بود و از طالبان در افغانستان به شدت حمایت می‌کرد. او مانند رهبران طالبان خواستار بر قراری امارت اسلامی وخروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بود.

این که این قتل را کدام گروه انجام داده است، هنوز مشخص نیست اما از بین رفتن او که نفوذ کاریزماتیک  و تاثیرگذار به طالبان داشت، در حدی که طالبان مرگ او را “جبران ناپذیر” خوانده است یک رویداد تاثیر گذار است.

اکنون صاحب مدرسه حقانیه کشته شده و طالبان بزرگترین حامی معنوی خود را از دست داده است. بدون تردید نقش او در تربیه‎ و تجهیز فکری گروه طالبان در پاکستان و افغانستان مهم بوده است و حالا گروه طالبان، این پشتوانه‎ی خود را از دست داده است.

کشته شدن سمیع الحق یک ضربه ایدئولوژیک و نیز سیاسی به طالبان است و مرگ او نشان می‌دهد که رهبران افراط‌گرای مذهبی، دیگر آن مشروعیت و مصئونیت گذشته را ندارند. کارکرد تخریب گرایانه، خشونت‌آمیز خطرهای سیاسی را که می‌آفریند برای آنها امنیت نمی‌آورد.

هرچند تاکنون روشن نیست که در پشت قتل مولانا سمیع الحق چه نیت و چه کسانی قرار دارد؛ اما کشته شدن این فرد برای تضعیف افراط‌گرایی و گروه‌های مانند طالبان می‌تواند موثر تمام شود. اگر قتل او از سوی گروه‌های مخالف تندرو و طالبانیزم صورت گرفته باشد، نشان دهنده این است که افراط گرایی در جامعه پاکستان خطر جدی تلقی می‌شود و گروه‌هایی هم در تلاش اند که رهبران تاثیرگذار و کانون‌های آنرا هدف قرار بدهند تا از قوت گروه‌های افراط‌گرای مذهبی کاسته شود.

اما اگر قتل مولانا سمیع الحق ربطی به تلاش‌های صلح در افغانستان داشته باشد، نقشی که این فرد در چالش آفرینی و ذهنیت‌دهی طالبان برای حاضر نشدن به پای میز مذاکره داشته است را از بین برده است.

اگر هم این قتل داد و ستد میان پاکستان، آمریکا و یا دولت افغانستان بوده باشد نیز نتیجه‎ی آن این است که یک تیوری پرداز خشونت و افراط گرایی از بین رفته است.

مرگ مولانا سمیع الحق هرچه باشد در ضربه زدن به افراط گرایی تاثیر گذار است؛ اما نباید نادیده گرفته شود که افرادی مانند او گرداننده یک نهاد آموزشی و مذهبی اند و در سال‌های زندگی شان برای زنده ماندن افکار شان تلاش‌های زیادی نموده و ذهنیت در جامعه را مسموم کرده اند.

تنهاکشتن این افراد نمی‌تواند کارنامه منفی آنها از بین ببرد. برای نابودی افراط‌گرایی لازم است مبارزه سازمانی شده و مراکز تربیه و تولید افراط‌گرایی در پاکستان و افغانستان از بین برده شود. آنطور که مدرسه حقانیه را او اساس نگذاشته بود و با مرگ پدرش این مدرسه همچنان باقی ماند و بسیار هم قدرت مند شد.

  پربازدید ترین