کارت های بانکی مهاجرین در ایران دوباره فعال شد؛ یک ماه فرصت برای دریافت کد «شهاب»
پس از مسدودسازی دوباره کارتهای بانکی مهاجرین در هفته گذشته، مدیر عامل بانک صادرات ایران، اظهار داشت که این کارتها موقتاً برای یک ماه دوباره فعال گردید تا مهاجرین در این زمان اقدام به دریافت کد "شهاب" نمایند.
پس از مسدودسازی دوباره کارتهای بانکی مهاجرین در هفته گذشته، حجتالله صیدی مدیر عامل بانک صادرات ایران، اظهار داشت که این کارتها موقتاً برای یک ماه دوباره فعال گردید تا مهاجرین در این زمان اقدام به دریافت کد "شهاب" نمایند.
صیدی، هدف از این اقدام را اجرای قوانین ناظر به شفافیت در تراکنشهای بانکی عنوان کرد و افزود اجرای این مهم نیاز به صحت اطلاعات هویتی صاحبان حساب دارد و این قوانین پیشگیرانه جهت مبارزه با پولشویی در دیگر کشورها نیز اجرا میشوند.
این گفتههای مدیرعامل بانک صادرات در حالی عنوان میشود که مسدودسازی کارتهای بانکی آن هم بدون اطلاعرسانی قبلی مشکلات فراوانی را برای مهاجرین ایجاد کرده است؛ موضوعی که حجتالله صیدی مدیرعامل بانک صادرات با رد آن اظهار داشته که بانک صادرات بارها جهت تکمیل مدارک مشتریان خود آنها را مطلع کرده است و پس از آن اقدام به مسدودسازی کارتهای بانکی نموده است.
به گفتهی وی، برای فعالسازی حسابها اعم از اتباع ایرانی و خارجی نیاز به دریافت کد شهاب دارند و از تاریخ 6 بهمن، ارائه خدمات به حسابهای فاقد کد شهاب متوقف گردید و بانک مرکزی نیز مهلتی یک ماهه را برای اتباع خارجی مقرر کرده است تا برای اخذ این کد اقدام کنند.
کد شهاب، یک شناسه هویت الکترونیکی بانکی 16 رقمی است که توسط سامانه نهاب برای هریک از دارندگان حساب بانکی تعریف میشود و مهاجرین برای دریافت کد شهاب باید با مراجعه به شعبه محل افتتاح حساب بانکی، نسبت به تکمیل اطلاعات هویتی و دریافت کد شهاب اقدام کنند.
براساس بخشنامه بانک مرکزی، بانکها و مؤسسات مالی برای صدور کد شهاب مشتریان، نیاز به در اختیار داشتن اطلاعات هویتی کامل مشتریان دارند؛ بر همین اساس مهاجرین باید نام، نام خانوادگی، کد فراگیر، آدرس منزل، شماره تماس، شغل و دیگر اطلاعات تکمیلی را در فرمهای مربوطه بانکها درج کنند.
صیدی، حل دائمی این مشکل را منوط به همکاری مهاجرین دانست و اظهار کرد اگر مهاجرین نسبت به دریافت کد فراگیر و کد شهاب سریعتر اقدام نمایند، این مشکل بزودی بصورت کلی حل خواهد شد.
گفتنی است که مسدودسازی ناگهانی و بدون اطلاع قبلی کارتهای بانکی مشکلات عدیدهای را برای مهاجرین خلق کرده که بطور موردی میتوان به مشکل محمد ارزگانی یکی از خوشنویسان مهاجر که روز پنجشنبه (9 دلو) نیز در نمایشگاه بین المللی هنر خوشنویسی "رقص قلم" حضور داشت اشاره کرد.
محمد ارزگانی در صفحهی مجازی خود در اینستاگرام نوشته است که: "امروز ظهر رفتم سوپرمارکت تا برای نهار چیزی بخرم وقتی پای صندوق رفتم کارت بکشم، متصدی گفت آقا کارتت کار نمیکنه.
جنسها را دوباره سرجایش گذاشتم وقتی بیرون شدم شاگرد سوپری زیر لب گفت وقتی کارتت خالیه چرا میایی خرید.
گشنگی تا شب آنقدر اذیتم نکرد که حرف شاگر سوپری اذیتم کرد. گویا مدیران بانک مرکزی به بهانه پول شویی کارتهای مهاجرین را بدون اطلاع قبلی مسدود میکند. بخدا ما پولها را ناشسته خرج میکنیم. اصلاً نمیشوییم. چند مدت پیش تلفنبانکهای مهاجرین را هم قطع کردند".
همچنین در موردی دیگر محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر مهاجر افغانستانی طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم گذاشته است از مشکلات مهاجرین سخن گفته است و نوشته است مسدود ساختن کارتهای بانکی جمع وسیعی از مهاجران، آن هم در اوج شیوع دوباره بیماری کرونا که تنها راه پرداخت در بسیاری مکانها همین کارت بانکی است، باری دیگر جامعه مهاجر را مضطرب ساخته است و طی پیشنهادی اعتراضی گفته است که پیشنهاد من به همه کسانی که محدودیتهای مهاجرین برایشان قابل درک نیست، این است که بیایید یک کاری کنید. برای مدتی گواهینامهتان را کنار بگذارید و سوار خودرو نشوید؛ سیمکارت تلفنتان را بیرون بیندازید؛ کارت ملیتان را از دسترس خارج کنید؛ دفترچه بیمه را مخفی کنید و آنگاه برای مدتی، مثلاً یک ماه یا حتی یک هفته، سعی کنید «زندگی» کنید. آنگاه میدانید که یک مهاجر چطور زندگی میکند.
کاظمی در بخش دیگری از یادداشت خود افزوده است که من بارها در مورد دستورهای عجیبی که در مورد مهاجرین مطرح شده و ممنوعیتهای باورناپذیری که اعمال شده است، از کسانی که مطلع در امور بودهاند، پرسیدهام و پاسخ آنها غالباً همین نگرانیهایی بوده است که مسئولان از جنبههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی داشتهاند. این نگرانیها گاهی بهجا بوده و گاهی هم واقعاً مسائل جای نگرانی نداشته است. یا اگر هم داشته است، راهکارش در اولین گام، ممنوعیت نبوده است.
این شاعر مهاجر ضمن اشاره به برخی مشکلات مهاجرین در ایران ادامه داده است که اینها یک نمونه کوچک است و بسیار از این قبیل ما در این سالها دیدهایم که شرح آن در این یادداشت نمیگنجد. در غالب این امور، «نه» و «ممنوعیت» اولین راهکار بوده است؛ در حالی که میتوانست آخرین راهکار باشد. به نظرم مسئولان محترم میتوانند با درایت، وقوف و تجربهای که دارند، راهکارهایی بسنجند که کمترین توابع و عوارض را برای همه جامعه داشته باشد و در عین حال، از رنج فرساینده گروهی از انسانهایی که در این کشور زندگی میکنند، بکاهد.