• جمعه, 10 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

اشرف غنی با ملانیازی جنایتکار چه خواهد کرد؟ محاکمه یا رهایی !

اشرف غنی با ملانیازی جنایتکار چه خواهد کرد؟ محاکمه یا رهایی !

طبق گزارش‌ها، ملا منان نیازی، معاون گروه انشعابی طالبان به رهبری ملا رسول در غرب افغانستان، در درگیری میان‌گروهی زخمی و در شفاخانه‌ی دولتی هرات تحت تداوی قرار دارد.

کاربران زیادی در شبکه‌های اجتماعی، بر تداوی آن در بیمارستانی زیر کنترل دولت، واکنش نشان داده و خواهان محاکمه‌ی آن طبق قوانین ملی و بین‌المللی شده اند. ملا منان، متهم به کشتار بی‌رحمانه‌ و بی‌دلیل هزاره‌های ملکی در سال 1377 در مزار است.

نهاد بین‌المللی حقوق بشر، کشتار مردم هزاره در مزار را، سیستماتیک و نسل‌کشی عنوان کرده. گزارش‌هایی تأیید می‌کند که ملا نیازی، فرماندهی کشتار هزاره‌ها در مزار را به عهده داشته. طبق آمار ارایه شده، نزدیک به ده هزار نفر در مزار به قتل رسیده اند که بیشتر آنان مردان، زنان و کودکان هزار بوده بودند. مقاومت نیروهای حزب وحدت در مقابل ورود طالبان در مزار، یکی از دلایل خشم طالبان و این کشتار بی‌رحمان توصیف شده و تفاوت مذهبی هزاره‌ها که باعث شده، از سوی برخی رهبران طالب کافر و قابل قتل پنداشته شوند.

ملا منان نیاز، والی طالبان پس از تصرف مزار، در سخن‌رانی‌ای می‌گوید: «هزاره‌ها مسلمان نیستند. آن‌ها کافر استند. هزاره‌ها نیروهای ما را در اینجا کشتند؛ اکنون ما باید هزاره‌ها را بکشیم. کافر خواندن ملا نیازی و امر به کشتار مردم هزاره به دلیل کشتن سربازان این گروه، نشان می‌دهد که ملا نیازی، نه به دلیل کشته شدن سربازانش در جنگ با هزاره‌ها، بلکه به دلیل تفاوت قومی-مذهبی، کشتن آنان را جایز و مهم می‌داند. اگر هدف انتقام سربازنش باشد، به کشتن نیروهای نظامی بازداشت‌شده‌ی و صدها فراری در دشت‌ها حیرتان بسنده می‌کرد و دست به کشتار زنان، مردان و کودکان بی‌گناه و غیرنظامی نمی‌برد. کشتار هزاره‌ها در مزار، از سوی گزارش‌گران و حقوق‌دانان سازمان عفو بین‌الملل، عنوان «بی‌سابقه‌ترین نقض حقوق بشر، کشتار دیوانه‌وار، نسل‌کشی تمام عیار و تصفیه‌ی قومی» را گرفته است.

انتقال هم‌زمان ملا نیازی در شفاخانه‌ی ولایتی هرات برای تداوی، با وقوع حادثه‌ی تروریستی در مکتب سیدالشهدا در غرب کابل که در آن نزدیک به 300 صد تن کشته و زخمی شدند، واکنش‌های کابران اجتماعی را تندتر کرده است. حمله بر دانش‌آموزان در غرب کابل، از سوی کمیسیون مستقل حقوق بشر، جنایت جنگی و نسل‌کشی خوانده شد. این کمیسیون، در اعلامیه‌ای از نهادهای بین‌المللی مسؤول، خواهان بررسی قضیه و مجازات عاملان آن به عنوان جنایت‌کار جنگی شد. صدها نفر در شبکه‌های اجتماعی، کشتار هزاره‌ها طی چند سال اخیر را، اقدامی برای نسل‌کشی عنوان کرده اند که به سمت‌های مختلفی نسبت داده می‌شود. داعش، طالبان، دولت افغانستان و ایران، همه متهم به این کشتار اند که هر کدام، برای منافعی ممکن دست به این کار بزنند.

نظر به اعتراف ملا نیازی، یکی از فرماندهان برجسته‌ی طالبان، او و افرادش، در شبانه‌روز، هزاره‌های زیادی را می‌کشند و طوری می‌کشند که هیچ کس نمی‌فهمد. او، این کشتار را، راهبرد خودش برای نابودی هزاره‌ها توصیف می‌کند. از گفته‌های ملانیازی، روشن است که در بین طالبان، تنها او طرف‌دار کشتار هزاره‌ها نیست و این نوعی از تفکر، ریشه در تجربه‌ی تاریخی-مذهبی افغانستان دارد. هر چند طالبان، دست‌داشتن در حمله به دانش‌آموزان در نهادهای مختلف آموزشی در غرب کابل را رد کرده و آن را به داعش و دیگر گروه‌های تروریستی نسبت داده اند؛ اما، موجودیت فرماندهانی چون منان نیازی، تأییدی بر راه‌اندازی حملات این‌چنینی از سوی طالبان است. زخمی شدن منان نیازی هم‌زمان با حمله در غرب کابل، آزمون سختی را پیش روی دولت قرار داده است.

دولت، حمله بر غرب کابل را به طالبان نسبت داده و آن را جنایت جنگی خواند. حالا ملا نیازی، در اختیار دولت است و معترف بر کشتار هزاره‌ها. آقای غنی که باید به پرسش اصلی این آزمون پاسخ بدهد، احتمال دارد یکی از این سه پاسخ را انتخاب کند.

1: برای نشان دادن چراغ سبز به طالبان، اگر منان نیازی زنده ماند، او را رها می‌کند تا نشان بدهد که آماده‌ی حسن نیت با طالبان است و طالبانی که ارگ را در گفت‌وگوهای صلح قبول ندارند، باید به موجودیت منافع مشترک پی ببرند. پس از نشست مسکو که طالبان خود را نماینده‌ی قوم پشتون خواندند تا با دیگر اقوام بر سر قدرت گفت‌وگو کنند، اقداماتی از سوی غنی انجام شد که برخی از تحلیل‌گران، آن را چراغی سبز برای طالبان خواندند تا حس هم‌ذات‌پنداری قومی آنان را زنده کند. عملیات برای دست‌گیری علی‌پور در بهسود، داغ شدن موضوع تقسیم اقوام به اقوامی کوچک‌تر و پشتونیزه کردن لوحه‌های خیابان‌ها در برخی از شهرها، دلایلی بودند که می‌شد چراغ سبز دولت به طالبان شمرده شود. غنی که برچسپ تکنوکرات و تحصیل‌کرده‌ی غربی را یدک می‌کشد، با زن یهودی‌اش، برای طالبان بعد حیثیتی ایجاد کرده و تفاهم این گروه با غنی را دشوار کرده است. با آن که هر دو یک‌دنده عمل می‌کنند؛ اما غنی مجبور است هر از گاهی چراغ سبز نشان بدهد؛ چون، در این صورت، غنی در حاشیه قرار می‌گیرد. ملا نیازی، هر چند رهبر گروه انشعابی طالبان است؛ اما رهایی‌اش، می‌تواند به اعتماد بین شخص غنی و طالبان بینجامد. مراجعه‌ی افغانستان طی روزهای اخیر به دادگاه کیفری بین‌المللی و تأکید مردم به مجازات نیازی، تصمیم بر رهایی ملانیازی را برای دولت دشوار می‌کند.

2: دولت، ملا نیازی را در صورتی که خوب شود، به محاکم ملی و بین‌المللی می‌سپارد و با محاکمه‌ی آن، جدیت خود را مقابل طالبان به نمایش می‌گذاد. در این احتمال، برد و باخت دولت تقریبا مساوی است. اگر چنین کاری صورت بگیرد، جدیت دولت برای مردم روشن می‌شود و احتمال دست داشتن دولت در کشتار هزارها و برخی عملیات پیچیده‌ی دیگر را رد می‌کند. در سوی دیگر، طالبان که ظاهرا خود را پیروز میدان و غیر قابل ردگیری قضایی می‌دانند، با این هشدار مقابل می‌شوند که ممکن در صورت تن ندادن به صلح، آنان نیز روزی سر از محاکم بین‌المللی درآورند. این اقدام، با این که ممکن است امتیازهای بیشتری به حساب دولت بریزد؛ اما دولت با انجام آن ریسک بزرگی می‌کند؛ چون، ممکن به عصبانیت گروه طالبان بینجامد و مانع ایجاد رابطه بین آقای غنی و طالبان در گفت‌وگوهای صلح شود. غنی، این روزها تمام تلاشش را به خرج داده است؛ تا از سویی، ایتلاف داخلی‌اش را قوی بسازد و از سوی دیگر، با فشار نظامی و خوش‌آمد سیاسی، پای طالبان را به صلحی بشکاند که طراح و بازی‌گر اصلی در آن خودش باشد. دیدار اخیر غنی، کرزی و حکمتیار که گفته می‌شود در خانه‌ی کرزی انجام شده و هم‌چنان دیدار با عطامحمد نور، در ارگ ریاست‌جمهوری، از موفقیت‌های غنی برای به حاشیه‌ کشاندن عبدالله در گفت‌وگوهای صلح است و فرصتی که بتواند طالبان را مقابل خودش قرار بدهد؛ نه عبدالله یا رهبران اقوام دیگر در افغانستان. محاکمه‌ی ملا نیازی، در زمانی که غنی هم در رأس حکومت باشد و هم در رأس اجماع داخلی متشکل از جریان‌های سیاسی مختلف، تیری است که به هدف رها می‌شود و ضمن فشار بر طالبان، اعتماد مردم به دولت را بهبود می‌بخشد.

3: احتمال سوم، این است که دولت بازی با رهایی یا محاکمه‌ی ملا نیازی را خطرناک شمرده و خودش را در این آزمون قرار نمی‌دهد. در این صورت، راهی که دولت انتخاب خواهد کرد، مرگ ملا نیاز پیش از تداوی است؛ چون، اگر ملا نیازی در بیمارستان بمیرد، عدم مقاومت در مقابل زخم عنوان می‌شود و این گونه، هم اعتراض مردم کاهش پیدا می‌کند و هم‌طالبان از عدم رهایی آن آزرده‌خاطر نمی‌شوند. اگر ملای نیازی زنده بماند، در صورت محاکمه یا رهایی، نفع و زیانی که به دولت می‌رسد، احتمالی است. چون، واکنش طالبان و مردم قابل پیش‌بینی نیست و ممکن خلاف انتظار دولت از آب درآید. به باور نویسنده، احتمال سوم، به دلیل وخامت وضع صحی ملا نیاز، بر دو احتمال دیگر می‌چربد.

  پربازدید ترین