شورای امنیت، ویرانگر وزارت های داخله و دفاع
بخشی از مشکلات امنیتی به ضعف مدیریتی مدیران جنگ بر میگردد. اما بخشی از مشکلات به ضعف مدیریتی مدیران ربط ندارد و باید آن را در مدیریت کلان امنیتی، سیاستگذاری کلان امنیتی، روش حکومتداری و رهبری، سیستمهای ناکارآمد مدیریتی در عرصه امنیتی و سیاسی و نگاه کلی و کلان رهبری حکومت به مسایل سیاسی و امنیتی جستجو کرد.
به صراحت میتوان گفت که مثلا بخش عمده مشکلات در وزارت داخله به شورای امنیت بر میگردد. این شورا به شکل بیرویه در امور اجرایی وزارت داخله مداخله میکند. مداخله این نهاد، فراقانونی، غیر روشمند و غیر تخصصی است. در فرایند مداخله، سلیقههای شخصی دخیل است و این امر بستر فساد و خویشخوری و قومگرایی را فراهم میسازد.
شاید در سطح رهبری نیت بد در امر دخالت دادن شورای امنیت در کار نهادهای امنیتی وجود نداشته باشد. اما تجربه نشان داده که مداخله شورای امنیت ویرانگر بوده و قدرت تصمیمگیری، انگیزهکار و موثریت نهادهای امنیتی در مدیریت جنگ را به شدت تضعیف کرده است.
حالا واضح است که صلاحیت دادن به شورای امنیت در امور اجرایی نهادهای امنیتی، یک تصمیم سیاسی در سطح رهبری حکومت است که مبتنی بر دیدگاه کلان سیاسی رهبری حکومت اتخاذ شده است. دیدگاهی که ریشه در انحصارگرایی و تمامیتخواهی دارد. ارگ با اعطای صلاحیتهای بیحد و حصر به شورای امنیت میخواهد که مدیریت نهادهای امنیتی را در انحصار یک حلقه کوچک و قابل اعتماد در آورد.
بنابرین موفقیت هر شخصی در وزارت دفاع و داخله بستگی به مداخله و عدم مداخله شورای امنیت دارد. دست مداخله این شورا که کوتاه نشود، توانایی مدیریتی شخصی وزرا، جای اندکی در محاسبه و ارزیابی چگونگی بهبود وضعیت جنگی و امنیتی دارد!
نورالله ولیزاده