• جمعه, 10 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

مقایسه میانه روی ملابرادر در مقایسه با حقانی

مقایسه میانه روی ملابرادر در مقایسه با حقانی

 غنی بعنوانِ یک غربی تکنوکرات، در واپسین تلاش‌هایش چگونه بقایای حکومتش را دو دستی به ترسناک‌ترین گروه بنیادگرای تروریستی تحویل داد تا از شر ملا برادر خلاص شود.

این روزها زیاد می‌بینیم که عبدالغنی برادر چهره‌ی میانه‌روِ طالبان معرفی می‌شود، میانه‌روی او را در مقایسه با حقانی‌ها تعریف می‌کنند. در تاریخِ سیاسی کشور، درانی‌ها دو تفاوت بنیادین در مقایسه با غلجایی‌ها دارند. نخست به مداراگری با دیگر اقوام و دودیگر پختگی در سیاست با کارنامه‌ای نسبتا موفق‌تر از غلجایی‌ها. نمونه‌ی این دو یکی کرزی و دیگری غنی است و همین رشته به غنی برادر و حقانی‌ها سپرده شده است.

شاخه‌ی غیر مذهبی مشرقی‌ها رابطه‌ی نزدیکی با روسیه دارند(که بسیاری از بقایای‌شان در طالب است، بعنوان نمونه جنرال مبین که دشمنی عمیقی با غیر پشتون‌ها دارند) و شاخه‌ی مذهبی‌ مشرقی‌ها، مانند حقانی‌ها رابطه‌ی تنگاتنگی با پاکستانی‌ها و به‌ویژه سازمان استخباراتی آن کشور دارند. این گروه‌ها در سیاست خارجی‌شان تحت تاثیر رابطه‌ی نزدیکِ پاکستان با بریتانیا، به سیاست‌های بریتانیا نزدیک‌تر می‌باشند تا سیاست‌های آمریکا؛ بر خلاف درانی‌ها که رابطه‌ی نسبتا نزدیکی با آمریکایی‌ها دارند.

زمانی داوود خان خود را به آمریکا نزدیک می‌کرد و در واپسین دیدارش با برژنف، گفتگوهای‌شان به تشنج لفظی کشیده شد و همچنان آمریکا، پس از طالبان یک درانی را روی کار کرد و کرزی رابطه‌ی دوستانه‌ای با آمریکا داشت، رابطه‌ی کرزی با آمریکا (بخاطر این‌که آمریکا تحت تاثیر بریتانیا و پاکستان قرار گرفت و غنی را به کرسی نشاند) رو به‌سردی گرایید.

نخست کابینه‌ی طالبان تا حدودی شامل افراد غیر طالبان نیز می‌شد که با مداخله‌ی عاجلِ پاکستان و به‌ویژه‌ی سازمان استخبارات آن کشور باعث گردید حقانی‌ها بیشترین امتیازها را با حذف غیر طالبان و به حاشیه‌ راندن قندهاری‌ها، فراچنگ آورند.

ملا برادر به‌رسم اعتراض به قندهار پناه برده و اکنون طالبان برعلاوه‌ی چالش‌های فرامرزی (به‌رسمیت شناخته شدن حکومت‌شان، مورد تایید قرار گرفتنِ جامعه‌ی جهانی، خارج شدن از لیست تروریسم، اشد نیاز به سرمایه‌های منجمد شده در آمریکا و ضرورت عاجل به کمک‌های سازمان ملل) با چنین چالشِ درونی نیز روبرو هستند. غلجایی‌ها دارای کارنامه‌ی حاکمیتِ چندان خوش‌نامی نیستند و متهم به ناکارآمدی حکومت‌رانی می‌باشند(چه در زمان میرویس خان برادر و فرزندان‌اش و چه از دروه‌ی حاکمیت ترکی، امین، نجیب و غنی).

در کنارِ حکومت‌داری‌های پر چالش و ناتمامِ این گروه، این سیاست‌مداران رابطه‌ی نه چندان مطلوبی با دیگر اقوام، مخصوصا درانی‌ها، دارند و این نارواداریِ افراطی‌شان باعث گردیده که همیشه به فکر انحصار قدرت باشند و به‌غیر از عشیره‌ی خودشان به کسی اعتماد نکنند و حتی درانی‌ها را پشتون‌های رنگ‌باخته و غیر اصیل معرفی کنند. نمونه‌ی واضح این‌را در حکومت کرزی (که تا حدود زیادی همه‌ی اقوام خود را در آن می‌دیدند) و حکومت غنی(که متمرکز‌ترین حاکمیت در دست چند نفر بود) می‌توان مشاهده نمود، ما دیدیم که غنی بعنوانِ یک غربی تکنوکرات، در واپسین تلاش‌هایش(با کمک فضلی و محب مشرقی) چگونه بقایای حکومتش را دو دستی به ترسناک‌ترین گروه بنیادگرای تروریستی تحویل داد تا از شر ملا برادر خلاص شود. روندی که کرزی با تمام تلاش‌هایش، با همکاری ملا برادر و عبدالله نتوانست انجام دهد. ملا برادر دیر به کابل رسید و غنی همه را غافلگیر کرد.

اکنون دیده شود که طالبان با همکاری پاکستان و قطر می‌توانند این شکاف را به‌درستی از بین ببرند یا نه. اکنون تمام روابط خارجی طالبان تحت الشعاع این مساله قرار گرفته است.

رسول پارسی

  پربازدید ترین