مهاجر ستیزی در ایران، همسویی با اسراییل
از دوستی که در ایران زندگی میکند، پرسیدم: تو همواره از مظلومیت غزه و در حمایت از حزبا... حرف میزدی و مینوشتی اما اکنون که مردم جنوب لبنان زیر شدیدترین بمبارانهای اسراییل قرار دارند، چرا سکوت کردهای؟
درنگی کرد و گفت: من انسانم و احساس دارم. اکنون ذهنم چنان از موج مهاجرستیزی در ایران درگیر است که فرصت نمیکنم به غزه و لبنان فکر کنم. سپس گفت که مگر دغدغه مسدود شدن سیم کارتها، حسابهای بانکی، محدودیت برای ورود دانشآموزان افغانستانی در مدارس دولتی، طرح ابتدایی ممنوعیت فروش نان و سایر اقلام یارانهای به شهروندان افغانستان و دهها گرفتاری دیگر در ایران، میگذارد که درباره مظلومیت لبنان و فلسطین بنویسم؟
گفتم اگر چنین است، پس جنگ ترکیبی صهیونیسم حداقل در این مقطع از تاریخ روابط ایران با شهروندان افغانستان، کار خودش را کرده است. این که بخشی از حامیان افغانستانی جریان مقاومت به دلیل رفتارهای ناشیانه در ایران، نسبت به جریان مقاومت بیتفاوت میشوند، بیارتباط با جنگ ترکیبی اسراییل نیست. اسرائیل در این جنگ سعی میکند که در کنار فشارهای نظامی بر جریان مقاومت، حامیان مقاومت را از اطراف این جریان پراکنده کند.
مهاجرستیزی در ایران، میتواند در جنگ ترکیبی صهیونیسم تعریف شده باشد زیرا پس از بیتفاوتی حامیان جریان مقاومت نسبت به این جریان، نوبت به دلسردی بیش از بیست هزار تن از اعضای افغانستانی لشکر فاطمیون فرامیرسد زیرا آنها نیز دارای احساسات و عواطف خانوادگی هستند و مهاجرستیزی در ایران، بر انگیزه آنها هم تأثیر منفی میگذارد.
سپس به این دوست گفتم که وقتی کسی از فاصله نزدیک به محل اقامت هنیه در تهران شلیک میکند، این توانایی از نفوذ را نیز دارد که در سطوح مختلف ارکان دولتی ایران موج مهاجرستیزی ایجاد کند و از تریبون مجلس شورای اسلامی این کشور، شهروندان افغانستان مقیم ایران را بمب ساعتی بخواند.
محمد مرادی