
شهرداری کابل که اکنون تحت کنترل طالبان است، سینما آریانا، یکی از قدیمی ترین سالن های سینما – تئاتر افغانستان را تخریب کرده است.
طالبان قرار است بهجای این سینمای تاریخی، مجمتع تجاری بسازند و آن را به تاجران و کسبهکاران بفروشند.
در حال حاضر روند آواربرداری ساختمان فروافتاده این سینما که یادگار روزهای طلایی افغانستان بود ادامه دارد.
تخریب سینما آریانا بار دیگر ماهیت برخورد طالبان با هنر، فرهنگ و تاریخ افغانستان را آشکار کرد.
این اقدام نه یک تصمیم عادی جهت گسترش شهر، بلکه بخشی از سیاستی منسجم برای حذف هنر و پاکسازی نشانههای حافظه جمعی مردم افغانستان است؛ سیاستی که ریشه در ایدئولوژی طالبان دارد و پیامدهای عمیق اجتماعی و فرهنگی بهجا میگذارد.
دشمنی طالبان با سینما و هنر، پیش از آنکه سلیقهای یا مقطعی باشد، ریشهای ایدئولوژیک دارد. طالبان از بدو شکلگیری، هنرهایی چون سینما، موسیقی، تئاتر و تصویر را «غیراسلامی» یا «مفسدهبرانگیز» دانستهاند.
در دور نخست حاکمیت طالبان، سینماها در افغانستان بهطور کامل بسته شد، فیلمها سوزانده شد و داشتن نوار و دستگاه پخش جرم ویدیو تلقی میشد.
این رویکرد پس از بازگشت طالبان به قدرت نیز، با وجود تغییر لحن، در عمل تداوم یافته است.
سینما بهعنوان هنری روایتمحور، امکان بازنمایی واقعیتهای اجتماعی، نقد قدرت و طرح پرسشهای اخلاقی و سیاسی را فراهم میکند؛ ویژگیهایی که با نگاه اقتدارگرای طالبان سازگار نیست.
به همین دلیل، طالبان حتی زمانی که بهصورت ابزاری از هنر استفاده کردهاند—مانند برگزاری کوتاهمدت جشنواره فیلم در سینما آریانا پس از تسلط دوباره—این تحمل موقتی بوده و بهسرعت جای خود را به تعطیلی و تخریب داده است.
این رفتار دوگانه نشان میدهد که مشکل طالبان با «محتوا» نیست، بلکه با خودِ امکانِ بیان هنری است.
نمونههای متعدد این دشمنی در رفتارها و سیاستهای طالبان در چهار سال اخیر قابل مشاهده است: ممنوعیت شنیدن و پخش موسیقی در فضاهای عمومی، تعطیلی نهادهای هنری، حذف آموزش هنر از مکاتب، فشار بر هنرمندان و مهاجرت اجباری بسیاری از فیلمسازان و بازیگران.
تخریب سینما خیرخانه و اکنون سینما آریانا، امتداد همین سیاست است؛ سیاستی که هنر را نه بخشی از زندگی اجتماعی، بلکه تهدیدی برای نظم ایدئولوژیک میبیند.
فراتر از دشمنی با هنر، طالبان بهصورت آگاهانه در پی پاکسازی نمادهای حافظه جمعی مردم افغانستاناند.
سینماها تنها ساختمان نیستند؛ فضاهاییاند که خاطره، تجربه مشترک و تاریخ شهری را در خود جای دادهاند. سینما آریانا، مانند سینما بهزاد، خیرخانه و پارک، بخشی از حافظه فرهنگی کابل بود؛ مکانی که نسلها در آن فیلم دیده، نمایش تئاتر تماشا کرده و با جهان بیرون پیوند برقرار کرده بودند.
تخریب این فضاها، بهویژه جایگزینی آنها با مارکتهای تجاری یا ساختمانهای بیهویت، معنایی نمادین دارد: حذف گذشته و جایگزینی آن با اکنونی بیریشه.
طالبان با این کار، نهتنها نشانههای فرهنگی را از سیمای شهر میزدایند، بلکه پیوند جامعه با تاریخ معاصر خود را قطع میکنند.
تجربه تخریب سینما پارک در سال 1399—که واکنشهای گستردهای برانگیخت و «ویرانی حافظه جمعی» خوانده شد—نشان داد که این اقدامات چگونه احساس فقدان و بیهویتی را در جامعه تشدید میکند.
پاکسازی حافظه جمعی، کارکردی سیاسی نیز دارد. جامعهای که گذشتهاش را به یاد نیاورد، کمتر میتواند آیندهای متفاوت تصور کند.
حذف نمادهای فرهنگی، امکان گفتوگو میان نسلها را کاهش میدهد و روایت رسمی قدرت را بیرقیب میسازد.
در چنین وضعیتی، شهر از فضایی زنده و معنادار به مجموعهای از سازههای خاموش تبدیل میشود؛ چیزی دقیقاً خواست طالبان است و با تخریب، سرکوب، قنداق تفنگ و شلاق میخواهند به آن برسند.