
مسدودی ناگهانی حساب های بانکی مهاجران افغانستانی در ایران به دلیل عدم تأیید کد فیدا (فراگیر) و مدارک اقامتی مانند کارت آمایش 19، بدون اطلاع قبلی رخ داد. بسیاری با مشکلات روزمره مانند خرید نان، درمان و امرار معاش مواجه شدند؛ صف های طولانی در دفاتر کفالت و بانک ها، پرداخت های تکراری برای به روزرسانی و بلاتکلیفی ادامه دار، بخشی از بحران فصلی تکراری برای بیش از 90 درصد مهاجران است.
زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
حدود دو هفته پیش، ساعت هشت صبح، در صف نانوایی بودم که آقا رضا، شاطر محلهمان، گفت: «سیدجان، کارتت مسدود شده، متأسفانه نمیکشه.»
بعد از برگشتن به خانه، سریع به بانک مراجعه کردم تا علت مسدودی حساب را بپرسم. کارمند خوشاخلاق بانک گفت: «آقای حسینی، کُد فیدای شما در سیستم تأیید نمیشود.»
اصرار کردم دوباره بررسی کند؛ شاید مشکل از سامانه یا اختلال سیستمی باشد، اما متأسفانه چنین نبود. بدون اینکه دلیل مشخصی بدانم، دست خالی به خانه برگشتم.
روز بعد به دفتر کفالت مراجعه کردم. بعد از ایستادن در صفی طولانی ـ صفی که هر روز پر است از همشهریهایی با همین مشکلات تکراری ـ اطلاعات را بهروزرسانی کردیم و برگه جدید گرفتیم.
صبح فردا، وقتی میخواستم دوباره به بانک بروم، همسرم از بیرون آمد و گفت: «متأسفانه تنها کارت بانکی فعالی که داشتیم هم مسدود شده.»
دوباره به شعبهای که حسابمان آنجا بود مراجعه کردم؛ باز هم همان داستان همیشگی. اینبار کارمند بانک با گوشی خودم از صفحه سیستم عکس گرفت؛ به انگلیسی نوشته بود:
«این فرد مدرک اقامتی معتبری ندارد.»
باز هم بدون هیچ دستاوردی به خانه برگشتم؛ در حالی که دنداندرد شدیدی داشتم و آقاسیدکمیل، پسر دوماههمان، هم مریض بود.
چند روزی که عملاً نتوانستم جایی بروم، چندین بار وارد پورتال فیدا شدم و هر بار مبلغ 110 هزار تومان پرداخت کردم تا شاید کد فیدا تأیید شود. اما نمیدانم این تأیید چه زمانی انجام میشود؛
شاید امروز، شاید فردا، شاید یک هفته دیگر… یا شاید هیچوقت.
در این یکیدو هفته، افراد زیادی را جلوی دفاتر کفالت دیدم که برای بهروزرسانی اطلاعات فراگیر ـ همان فیدا ـ مراجعه کرده بودند؛ کدی 12 رقمی که هر سازمانی نامی متفاوت روی آن گذاشته است.
خانمی را جلوی باجه بانک دیدم؛ با دستهایی لرزان و طفلی بر دوش، کارمند را قسم میداد و میگفت:
«آقا به خدا ما همین چند روز پیش آمایش 19 گرفتیم، کد جدید هم داریم، تاریخش برای هفته قبله…»
کارمند که حرفی برای گفتن نداشت، فقط سرش را تکان میداد و میگفت: «خانم، برو اداره، بگو اطلاعاتت رو بهروز کنن.»
اینها مسائل روزمره بیش از 90 درصد مهاجران در این جغرافیاست.
مشکلات ما فصلی است؛ اگر برای دیگران فصلها رنگارنگ است، برای ما فصلها با بحرانهای روزمره رنگآمیزی شدهاند:
یک فصل انسداد سیمکارت،
فصلی دیگر انسداد حساب بانکی،
فصل بعدی تثبیت هویت سفارت،
فصل دیگر ثبت نام دانش آموزان،
و این چرخه هر سال، در فصلهای مختلف، تکرار میشود.
من به کشورهای زیادی سفر نکردهام، اما تاکنون نشنیدهام کشوری مدرک اقامتی صادر کند و بعد همان مدرک توسط ادارات رسمیاش تأیید نشود.
اینجا اما کارت آمایش 19 وزارت کشور و حتی دفترچه اقامت ویژه ناجا، بهراحتی از سوی ادارات رد میشود.
خلاصه اینکه برای ما هم فصل سرما و چله زمستان است،
و هم فصل انسداد حسابهای بانکی؛
بیاطلاع قبلی، بیپاسخ روشن، و بیپناه.